هی تو خونه راه میرفتی و یک چیز میخواستی: مانی!!!! نوشه ( نوشابه) میخوام، آب میخوام، پنیر میخوام، گوشت میخوام (موقع درست کردن الویه) ،نون میخوام، تولد میخوام، شیر میخوام، خاله یاسی میخوام، نقاشی (مداد رنگی) میخوام، سیب میخوام، هندانه (هندونه) میخوام،تُتُخ ( تخم مرغ) میخوام، آلالو (آلبالو) میخوام .... و همه اینها رو به فاصله 2 دقیقه بعد از انجام دستوراتت ازم میخواستی و من دیگه کلافه شدم...بلندت کردم و گذاشتمت رو دسته مبل و تو چشات نگاه کردم و گفتم: ننه جان!!!من هم خیلی چیزها میخوام. اما کسی نیست یکی از اونا رو واسم مهیا کنه !!! بسه دیگه عزیزم.... و خودم از این حرفم خنده ام گرفت و من و دخترم شروع کرد...