23/آبان/90
امروز برای بچه های آبان و آذر تو مهد جشن تولد گرفتن..چون چند روز دیگه محرم میاد و دیگه نمیشد تولد گرفت...شما هم شاد و شنگول بیدار شدی و اولش رفتیم آزمایشگاه!!! من خون دادم و شما کلی گریه کردی ونمیذاشتی خانمه آمپولم بزنه!! خانمه به شما شکلات داد و منم چون میخندیدم ترست ریخت... بعد با کلی ترافیک خودمونو به مهد رسوندیم و حاضرت کردم و با خاله بهاره رفتیم تولد...اینها هم عکسهایی که با گوشیم انداختم.. چه ذوقی میکنه محیا: و بقیه تو ادامه مطلب: شما با انگشتات فقط کیک میخوردی: نوش جونت عمو شهرام میزد و بچه ها میرقصیدن...آخه جشن عید غدیر هم هست: بچه ها اینهمه ص...