جهت استحضار طالبی
فقط برای مهرناز
دوستان کمک
چیکار کنم که لازانیام تو توستر خشک نشه. شنیدم که سس خاصی داره. همونایی که تو گراتن مرغ میریزن؟ دستورش یادم نیس دوستان کمک کنید امشب مهمون دارم..
یه مطلب خواندنی
ختر کوچکی هر روز پیاده به مدرسه میرفت و بر میگشت… دختر کوچکی هر روز پیاده به مدرسه میرفت و بر میگشت. با اینکه آن روز صبح هوا زیاد خوب نبود و آسمان نیز ابری بود، دختر بچه طبق معمولِ همیشه، پیاده بسوی مدرسه راه افتاد. بعد از ظهر که شد، هوا رو به وخامت گذاشت و طوفان و رعد و برق شدیدی درگرفت. مادر کودک که نگران شده بود مبادا دخترش در راه بازگشت از طوفان بترسد یا اینکه رعد و برق بلایی بر سر او بیاورد، تصمیم گرفت که با اتومبیل بدنبال دخترش برود. با شنیدن صدای رعد و دیدن برقی که آسمان را مانند خنجری درید، با عجله سوار ماشینش شده و به طرف مدرسه دخترش حرکت کرد.اواسط راه، ناگهان چشمش به دخترش افت...
لیست مهمونهای خانم مازندرانی برای دعوت به عروسی
لیست مهمونهای خانم مازندرانی برای دعوت به عروسی: مه جان مار (مادر عزیزتر از جانم) مه قشنگه خواخر (خواهر قشنگم) مه هنرمند زنداش ( زنداداش هنرمندم) مه مظلومه عمو زن ( زن عموی مظلومم) ... مه زحمت کش دایی زن (زندایی زحمت کشم) مه ماتیکه خاله دترون ( دخترخاله هام که عین تیکه ماه هستن) مه بچابچا عروس عمه (دقیق نمیدونم به عروس عمه هاش چی نسبت داد) مه تخت پشت بشس شیمار (مادرشوهرم که مردشورشو ببرن!!) مه ج ن... شی خ... (خواهر شوهر ج ن...) من عذرخواهی میکنم. خودمون هم زنداداشیم و هم خواهر شوهر.. ترجمه روان فارسی به درخواست دوستان اضافه گردید. اما با لهجه شمالی یه چیز دیگست... ...
من ازینا میخوام
نرگس جون زود باش دست بکار شو یکی واسه خودت و یکی هم واسه من. تولدم نزدیکه ها.. ...
در فراغ مرغ
مرغ مرغ آهنگ جدایی ساز کرد ناگهان از سفره ام پرواز کرد از فراقش قلب بشقابم شکست قاشق و چنگال من در غم نشست k دید او فیش حقوقم را مگر؟ کاین چنین از پیش من بگرفت پر مرغکم رفتی تو از پیشم چرا کردی از پیش خودت کیشم چرا من به تو خیلی ارادت داشتم حشر و نشری با کبابت داشتم خاطراتت مانده در کنج اجاق سوخت قلب دیگ تفلون از فراق ران و بال و سینه ات یادش بخیر قلب چون آیینه ات یادش بخیر با سس قرمز چه زیبا می شدی خوب و دلچسب و دلارا می شدی ای فدای ژامبون رنگین تو سوپ های داغ و آن ته چین تو ناز کم کن پیش ماها هم بیا لطف کن ،یک شام، اینجا هم بیا دستمان از گوشت دور است ای نگار پس تو دیگر اشکمان را در نیار زندگی بی تو جهنم می شود ...
زن ایرانی
قبول دارید که خودمون خواستیم راجع به ما اینو بگن؟؟؟؟؟ ...