گنده تر از دهان
این روزها حرفایی که میزنی واقعا من و بابایی رو متعجب میکنه. - بابایی عمه اش مریضه و شما از رو تلفنها در جریان این موضوع قرار گرفتی. برگشتی بهش میگی: ب ا بایی خوشبحال خودم که عمه ام شهید نشده و عمه تو داره شهید میشه.. - روی ظرف شیرت قیمتش نوشته بود12000 تومن. اومدی کنارم و گفتی مانی ببین اینجا نوشته 12، به سه تا صفرش هم کاری نداشتی. من خیلی تعجب کردم. گفتم والا دوره ما تو مدرسه نمره میگرفتیم نمیدونستیم چنده - دایی جون زنگ زد و باهاش صحبت نکردی. بهت گفتم دایی جون ازت ناراحت میشه و مرغداری نمیبرتت. گفتی: درکه (به زبون شمالی بمعنای بدرک) ، اون یکی دایی جون بابای امین جون منو میبره. . قربون تشخیصت که این دوتا رو از ...