محیا جانمحیا جان، تا این لحظه: 14 سال و 4 ماه و 12 روز سن داره
دوقلوهامهنیا ومهستا دوقلوهامهنیا ومهستا ، تا این لحظه: 9 سال و 3 ماه و 19 روز سن داره

برای نازنین دُخترانم

قصه عشق

واسه مامانها: بعضی عشق ها مثله قصه نوحه (طرف از ترس طوفان مياد سراغت) بعضی عشق ها مثله قصه ی ابراهيمه (بايد همه چيزتو براش قربانی کنی) بعضی عشق ها مثله قصه مسيحه ... (آخرش به صليب کشیده میشی) اما بيشتر عشق ها مثله قضيه موسي است (يه کم که دور ميشی يه گوساله جاتو ميگيره) ...
3 دی 1391

دلتنگی

امروز خیلی دلم گرفته هیچکس رو از خودت بهتر ندیدم تا پیشش از همه چی گله کنم. مامانه و دخترش. دلتنگیم از خستگیه، از دویدن و نرسیدنه، از شیطنتها و مشکلات بزرگ کردنت، اونم دست تنها و تو شهریه که هیچکس رو جز خدای خودت نداری. کارهای خونه ، نگه داشتن، تربیت و امورات مربوط به تو تقریبا حله. مهم کارهای بیرون خونست که یک لیست بلند بالا شده. وقت هم هست. منتهی جنابعالی اونقدر بیرون از خونه شیطنت میکنی که با کلی خجالت از مردم نیمه کاره میام خونه. به باباعلی و خودم اصلا نمیرسم . روزها سر کار عصر و شبم تو و دیگر هیچ....دیگه ازین رکود و یکنواختی پرکار خسته شدم. نه اینکه از کارهای تو لذت نبرم و منتی باشه واست عزیزم نه...صحبت اینه که بهم خوردن برنا...
19 تير 1390
1