محیا جانمحیا جان، تا این لحظه: 14 سال و 4 ماه و 28 روز سن داره
دوقلوهامهنیا ومهستا دوقلوهامهنیا ومهستا ، تا این لحظه: 9 سال و 4 ماه و 4 روز سن داره

برای نازنین دُخترانم

خانمی خودم

1392/3/12 11:49
نویسنده : مامان مریم
1,242 بازدید
اشتراک گذاری

یه عمر بچه بزرگ میکنی (اول بدنیا میاری) ، ترگل ورگلش میکنی، براش لباس میخری و میشه این:

اونوقت باباعلی موقع بیرون رفتنمون از خونه سفارش وکنه که: خانم مواظب دخترم باش تا ندزدنش... منو داری!!!!

دیگه خانمی جدیتشو از دست میده:

اینجا هم عروسک فروشی دم خونه که تازه باز شده. عجب خرس بزرگی:

اولش میترسیدی اما کم کم خوب شدی:

و باز هم این وسایل بازی دلچسب مهد و نی نی محیا

محیا و پازلی که آیاتای براش خریده:

عزیزم آخر هفته خونه بودیم. فقط دیشب شام خونه جدید مهراب بودیم که ایشون بهمراه مادرجونش رفته بوده مشهد و شما تنهایی حوصلت سرومده بود.. برای تولدش هم کادو خریدیم و بردیم..

و باز هم محیا خانمی:

و درسا خانم خوشگل:

هم بازی های هم. چه تلاشی میکنن طفلیها:

رفته بودیم بانک. آقاهه خونش کنار بانک بود( حیف که برج نبود) گفت چه خانم خوبی و این گلدون گل رو بشما داد.. والا من ارتباطشو نفهمیدم. فقط میدونم که کلی ازین گلها تو مزرعه پژوهشکده داریم و من هرگز حوصله نگهداریشونو ندارم.. اما شما ازین خیلی خوشت اومد و تا خونه یه شاخه گلشو پر پر کردی. هر غروب هم بهش آب میدی.. اونقدر زیاد که از زیرش میریزه و داد میزنی مانی بیا ج ی ش کرده.. تازه کلی صبر میکنی و میپرسی: مانی پس چرا پ ی پ ی نمیکنه؟؟؟!!!نیشخند

و این هم کوکو باقالی که بدستور فریماه جون انجامش دادم و خیلی خوشمزه شده بود.. با ماست و خیار و سالاد شیرازی چسبید اساسی..

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (12)

کاکل زری یا نازپری
12 خرداد 92 8:17
وووواااااااااااای محیا خااااااااااانمی. مامانت راست میگه حسابی خانم شدی هاااااامحیا جونی خودمی


بله خاله جون.. مرسی عزیزم
مامان احسان
12 خرداد 92 8:50
سلام مریم جون بچم حق داره من هم بودم از اون خرس گنده میترسیدم حالا حتما باید نازدونه با اون خرس گنده عکس مینداخت


چه میدونم خواهر. من همش دنبال سوژه ام.. تازه جای خرس باب اسفنجی بزرگ نصب کرددن. گیر داده برام بخر بریم خونه. تو این جای کم. تمام اتاق فقط اسباب بازیهاش چپوندم.. تا به هال هم رسیده
مامان احسان
12 خرداد 92 9:52
سلام عزیزم ممنون که بهم لطف داری اوشینو شبکه تماشا میده برای ما که روی کانال 10 تنظیمه


مرسی عزیزم
مامان احسان
12 خرداد 92 9:56
ماهم تلویزیونمون سیاه و سفید بود تازه اکثر اوقات برق نداشتیم رادیومون هم خراب بود میرفتیم توی حیاط میشستیم توی ماشین بابام از رادیوی ماشین اوشین گوش میکردیم یادش بخیر . مریم چقدر زود داریم پیر میشیم نه


واقعا آره... این حرفا مال عهد بوقه. یعنی زمان بچگی ما.. علی هم میگه با ماشین باباشون میدیدن...
مامان احسان
12 خرداد 92 10:03
راستی پیرو سخنان بابا علی مواظب عروس ما باش مریم جون


چشم حتما.وااای اگه مامی کوروش بفهمه... دخترم شده عروس هزارداماد..وااای اگه باباش بفهمه.
مامی کوروش
12 خرداد 92 10:07
عزیزمممم عروس نازم ببین چه خانوم شده اخه ! خصوصا عکس سوم که شیطنت ازش می ریزه
نوش جونت دوستم ، دیدی عجب کوکویی می شه ، الان دلم خواست با سالاد شیرازی !



جات خالی
مامی کوروش
12 خرداد 92 10:08
ertaholiday کجایی ؟معلومه دیگه شمال !


نه عزیزم.. ایندفعه خدا بخواد یه سمت دیگه. این همون پروژه راضی کردن باباعلیه...
حسن کچل
12 خرداد 92 12:39
سلااااااااااااام به به چه دخمل نازی چه تیپیم داره شیطون دخملی به منم سر بزن
حسن کچل
12 خرداد 92 14:11
مرسی از حضورت محیا جوووووون اینم یه ماچ خوشگل براتو


ممنونم
مامان یاسمین زهرا
12 خرداد 92 14:16
چه دختر خوشگلی
چه دوست خوشگلی
چه گل خوشگلی
چه کوکوی خوشگلی


ممنون خاله جون.. لطف دارید شما
مامان ملینا
12 خرداد 92 14:34
محیای گلم چقدر ناز شدی.اسپند برای دخمل خوشگل فراموش نشه مادر.وی چه کوکوی خوشمزه ای ،این عکس کوکو رو که دیدم گرسنه ام شد.اونم فکر کن دقیقا وقت ناهارنوش جونتون


ای وااای ببخشید گلم..
محبوبه مامان الینا
13 خرداد 92 10:46
چه محیای ناز و ملوسی دارین شما
حق داره بابا که به شما که اول بچه رو به دنیا آوردی بعدش ترگل ور گلش کردی و یه عمر بزرگش کردی بگه مواظب باش ندزدنش
اجازه لینک میفرمایید

خواهش میکنم عزیزم لطف دارید شما... چرا که نه