محیا جانمحیا جان، تا این لحظه: 14 سال و 4 ماه و 28 روز سن داره
دوقلوهامهنیا ومهستا دوقلوهامهنیا ومهستا ، تا این لحظه: 9 سال و 4 ماه و 4 روز سن داره

برای نازنین دُخترانم

سفر به مریوان و بانه

1392/3/18 9:39
نویسنده : مامان مریم
585 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دوستان... همیشه به گردش و تعطیلات... ما هم رفتیم سنندج و مریوان خونه یکی از دوستان و بعدش هم بانه و برگشتیم سر خونه زندگی و کارمون..

راه خیلی زیادی بود و خسته کننده... و قیمت همه چی گرونتر از تهران.. چیز زیادی هم نخریدیم. اما اونقدر خوش گذشت که حد نداره.. اونهم بخاطر انسانهای به تمام معنیِ کُرد ما که واقعا آدمهای شریف و مهربان و قابل احترامی هستن.. یعنی هر چی ازین دوستمون و همه مردم خونگرم و مهمان نواز اونجا بگم کم گفتم.

بابا علی هم که اونقدر باهاشون اُخت شده بود که کم مونده بود براش یه شلوار کردی بخریم و بذاریم همونجا بمونه. نیشخندبا گریه و زاری برش گردوندیم تهران.. نه به اون نیومدنش و نه به این دلبستنش..

تو مسیر هم با خاله راحله خیلی خوش گذشت و واسه اذیت نشدن بابایی نصف راه رو خودم روندم و در کل خیلی خوب بود.. ایشاله با عکس و پُستی با جزئیات بیشتر برای ثبت خاطرات این سفر برای دختر نازم، برمیگردم..

دیشب 3 صبح رسیدیم و امروز سه تایی اومدیم سرکار و شما مشعوف ازینکه هردوی ما بدرقت کردیم تا دم مهد و گفتی مانی من دانیال شدم!!! با بابا و مامانم میام مهد.. هر چند تو این سفر بجز خوراکی چیزی برات نخریدیم و بجز رودخانه زریوار جایی نبردیمت، اما ازینکه تو خونه با رامتین بودی کلی بهت خوش گذشت و اصلا تو راه (به این طولانی) اذیت نکردی.. آخه نازکم نمیشد ببریمت بازار بگردونمت تو این گرما..

خلاصه جای همه دوستان خالی.. برای هوای خوبش و آدمهای مهربونش برید بانه.. اما برای خرید هرگزززززززززززززززز... هر کی خواست بره بیاد 7 حوض خودمون (تهران) شیکتر و ارزونتر براش میخرم کیف کنهاز خود راضیاز خود راضی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

محیا یعنی تمام زندگی
18 خرداد 92 10:05
انشالله همیشه خوش بگذره


ممنونم عزیزم
مامان احسان
19 خرداد 92 9:31
سلام مریمی خدا رو شکر خوش گذشته .بگم خدا چیکارت بکنه یا نکنه ؟ رسیدم به اونجایی که نوشته بودی کم مونده بود برای باباعلی شلوار کردی .... خنده ام گرفت و با صدای بلند خندیدم که دیدم جناب رئیس زیر چشمی داره نگام میکنه .