محیا و بیمارستان
این هم یه عکس پدر دختری که تو این چند روز دلمونو ریش کردن. خدا برای هیچ مسلمونی نیاره:
اینجا هم یه شاخه گل خریدی تا تو بیمارستان بدیش به بابا علی اما نذاشتنت بری بالا. من هم سبد گلت رو به بابایی دادم و شما هم موندی با این یه شاخه گل که به کف کل بیمارستان مالیدیش:
اینجا هم خونه عمست که بابایی دوره نقاهتشو میگذرونه و شما با فاطمه بازی میکنی:
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی