محیا جانمحیا جان، تا این لحظه: 14 سال و 5 ماه و 3 روز سن داره
دوقلوهامهنیا ومهستا دوقلوهامهنیا ومهستا ، تا این لحظه: 9 سال و 4 ماه و 10 روز سن داره

برای نازنین دُخترانم

محیا و بیمارستان

1391/6/26 11:06
نویسنده : مامان مریم
411 بازدید
اشتراک گذاری

این هم یه عکس پدر دختری که تو این چند روز دلمونو ریش کردن. خدا برای هیچ مسلمونی نیاره:

اینجا هم یه شاخه گل خریدی تا تو بیمارستان بدیش به بابا علی اما نذاشتنت بری بالا. من هم سبد گلت رو به بابایی دادم و شما هم موندی با این یه شاخه گل که به کف کل بیمارستان مالیدیش:

اینجا هم خونه عمست که بابایی دوره نقاهتشو میگذرونه و شما با فاطمه بازی میکنی:

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (10)

مامان احسان
26 شهریور 91 10:20
سلام مریم جان خدارو شکر امیدوارم نگرانی و بیماری همیشه از خانوادتون دور باشه


ممنون عزیزم
نرگسی
26 شهریور 91 10:42
خوش اومدین . دلمون براتون یه ذره شده بود . ایشالله که دیگه بلا دور باشه ازتون .
مامان کوروش
26 شهریور 91 13:24
انشا... منبعد همش شادی باشه براتون
مامان صدف
26 شهریور 91 14:03
خدا سایشو از سر جفتتون کم نکنه.
این عکس اشکمو در آورد.
مریم جون مراقب همدیگه باشید.
محیا رو خیلی دوست دارم. دعا میکنم همیشه خنده رو لبش باشه و هیچ وقت غم نبینه.
آمین


کلی عکس داشتم بدتر از این نذاشتم.. ببینی...
مامان ملینا
27 شهریور 91 8:28
ان شالله که همیشه سایه پدر ومادر بالا سر خترتون باشه و با شادی و سلامتی در کنار هم زندگی کنید.و هیچ وقت غم نبینید.الهی آمین.
مامان مهرسا
27 شهریور 91 12:23
من هم خیلی ناراحت شدم وقتی شنیدم .انشالله همیشه در کنار هم باشید و شاد و سلامت زندگی کنید،خیلی سخته ولی این روزا هم میگذره و یادآوریش باعث میشه بیشتر قدر هم رو بدونید،مهم اینه که تو سربلند وبا اراده قوی این مشکلات رو پشت سر گذاشتی.انشالله از این به بعد همیشه سلامتی باشه


مرسی عزیزم
ستاره زمینی
28 شهریور 91 12:58
دختر گلم انشالا همیشه سایه مامان و بابابالا سرت باشه و درکنار هم خوش و سلامت باشید.بابایی الان بهترند انشالا؟


ممنون خوبه به دعای دوستان
مامان امیرحسین
29 شهریور 91 18:48
سلام.خوشحالم که حال عزیزتون بهتر شده.مواظب همدیگه باشید.محیا جونم الهی قربونت برم گلم.


مرسی خاله جونی
مامان امیرناز
2 مهر 91 18:07
سلام خواستم گله کنم بگم کجایی سر نمی زنی عکسات دلمو اتیش زد الهی به حق معصومیت فرشته نازت دیگه بلا دور باشه از خانواده ات مواظب خودت باش


ممنونم عزیزم
فریماه
6 مهر 91 20:55
خدارو شکر مریم جون. من 1-2 اصلا خون نبودم. ولی فرزانه جون واسم تعریف کرد تا امروز که خودم اومدم وب. خدا روشکر. واقعا به خیر گدشت.


مرسی گلم