محیا جانمحیا جان، تا این لحظه: 14 سال و 5 ماه و 11 روز سن داره
دوقلوهامهنیا ومهستا دوقلوهامهنیا ومهستا ، تا این لحظه: 9 سال و 4 ماه و 18 روز سن داره

برای نازنین دُخترانم

2/آذر/90 - کیش

1390/9/8 10:25
نویسنده : مامان مریم
747 بازدید
اشتراک گذاری

صبح با خاله جونها سریع صبحونه رو خوردیم و ساعت 8 آژانس اومد و رفتیم فرودگاه

محیا تو آژانس

و الان تو فرودگاهیم و منتظریم که سوار بشیم!!! برای شما هم بلیط Infant گرفتیم و بقول آقای مسوول بلیط فقط چند روز دیگه مهلت داری تا دوسالت بشه درواقع ایشاله تو سفر بعدی باید بلیط بخر!! موقع تحویل ساک کلی گریه کردی که چمدونهامون رو نبرند نیشخندالان هم داری با خاله جونها تو سالن انتظار شیطنت میکنی...

تو سالن انتظار مهرآباد

 

سوار هواپیما که شدیم خیلی خوب بودی..ترس و در کنارش زیبایی مناظر رو بخوبی احساس میکردی و میگفتی مانی می اُشتیم !!! (می افتیم)قهقهه

دستاتو باز میکردی و شعر پرواز کنیم دوباره رو میخوندی...اولش با کمربند میونه خوبی نداشتی اما دیگه تا برسیم کاملا نشستی... و چه صخنه های زیبایی بخصوص دریای خلیج:

جزیره زیبای کیش از بالا

و ما تو هواپیما:

با آژانس رفتیم خونه آیاتای 

 

 خودش و باباش بدو ورودمون از مهد اومده بودند و بعدش هم خاله فرزانه..امین آقا از همونجا رفت فرودگاه تا بره تهران و درنتیجه ما خانمها تنها شدیم...

وای که چه جیگریه این دخترش. یه فرشته است ...با کلیک بر روی اسم آیاتای وارد وبلاگش میتونید بشید:

آیاتای

 

شما هم خیلی دوسش داشتی و باهاش به طرز باور نکردنی مهربون بودی

بعد از ظهر، کمی استراحت کردیم و عصر رفتیم برای خرید. آخه همه جا 5 باز میشد..

تو پردیس II برای بابایی یه کفش clarks خریدم تو حراج40% 56 هزار تومن و اولین خریدم برای بابایی بود امیدوارم قدر بدونه..

محیا و مانی

خاله جون سمانه - خاله فرزانه - خاله جون وحیده تو بازار پردیس

 تو بازار پردیس

یه دوربین سونی هم خریدم با کیفیت عالی 575 هزار تومن (480تومن دوربین + 95تومان رم 16گیگ)  و دیگه تصمیم گرفتم هله هوله نخرم و و برای خاله ندا و نرگس شمع خریدم . خسته شدی و تو کالسکه آیاتای جا خوش کردی

برای شام خاله فرزانه ما رو پیتزا مهمون کرد و شما هم سیب زمینی خوردی

مانی و خاله فرزانه

خسته و کوفته اومدیم خونه و دوش گرفتیم و خوابیدیم..

برای دیدن بقیه عکسها به ادامه مطلب سر بزنید

با خاله جونها تو فرودگاه مهر آباد:

محیا با خاله جونها

خاله جونها

خاله فرزانه

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

نگین مامان رادین
6 آذر 90 10:47
همیشه به خوشی ایشاالله خوش بگذره و با خاطرات خوب برگردید.


ممنون عزیزم
مامان محیا عظیمی
6 آذر 90 11:08
ان شا الله همیشه خوش و خرم وسلامت باشید سفرهای بعدی ان شاالله
محمد موسوی
12 مهر 91 18:22
سلام زیبا بود این وب


ممنون