محیا جانمحیا جان، تا این لحظه: 14 سال و 5 ماه و 11 روز سن داره
دوقلوهامهنیا ومهستا دوقلوهامهنیا ومهستا ، تا این لحظه: 9 سال و 4 ماه و 18 روز سن داره

برای نازنین دُخترانم

18/ آبان/ 90

1390/8/22 12:21
نویسنده : مامان مریم
462 بازدید
اشتراک گذاری

صبح به همکارام زنگ زدم و گفتن ما نمیریم سر کار...از شدت برف ولنجک... اما من با همه سختیش ساعت ٦ صبح شما رو آماده کردم و رفتیم...سوز و برف بیداد میکرد. از بس زود راه افتاده بودم ٦:٢٠ رسیدم دانشگاه و دیدم درش بسته است و نگهبان گفت دانشگاه تعطیله...

نمیدونین چی شدم...اما خبر خوبی بود برگشتم خونه و تصمیم گرفتم بی خیال کلاس فردا بریم شمال. با بابلسیر... با ٣٠ هزار تومن کرایه، خیلی راحت اومدیم...وجاده هم خیلی خوب و بود فقط برف اطراف جاده نشسته بود...

محیا تو جاده

ظهر دایی جون اومد دنبالمون و نهار اونجا موندیم...خیلی عجله داشتیم که بریم خونه مادرجون تا خستگیهامونو در کنیم و از طرفی همه منتظر ما بودن...مخصوصا سنا توچولو...

محیا در حال سنا داری

این هم چند تا عکس از سنا توچولو:

سنا توچولو

سنا ناناسی

این هم عکسی از سنا که بد افتاده اما خداییش خنده دار شده دلم نیومد نذارم...

 

الان هم خونه مهرناز جونی و داری عشق میکنی و من هم دارم با اینترنت پر سرعتشون واست مینویسم...خاله جون هم از مشهد واست توپ و هواپیمای چرخ و دسته دار که راه میره و زبونشو در میاره و جوراب و خوردنی خرید اما نمیدونم چرا ازش عکس ننداختم..ایشاله سفرهای بزرگتر...

 

خلاصه خیلی بهت خوش گذشت تا اینجا!!!

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

نگین مامان رادین
19 آبان 90 1:59
___♥♥♥ __♥♥_♥♥ _♥♥___♥♥ _♥♥___♥♥_________♥♥♥♥ _♥♥___♥♥_______♥♥___♥♥♥♥ _♥♥__♥♥_______♥___♥♥___♥♥ __♥♥__♥______♥__♥♥__♥♥♥__♥♥ ___♥♥__♥____♥__♥♥_____♥♥__♥ ____♥♥_♥♥__♥♥_♥♥________♥♥ ____♥♥___♥♥__♥♥ ___♥___________♥ __♥_____________♥ _♥_____♥___♥____♥ _♥___///___@__\\__♥ _♥___\\\______///__♥ ___♥______W____♥ _____♥♥_____♥♥ _______♥♥♥♥♥
matin
20 آبان 90 20:14
سلام خوب بالاخره موفق شدی بری شمال خوش بگذره محیا جون رو ببوس


سلام آره رفتم اما با چه مکافاتی
مامان امیرناز
21 آبان 90 9:05
سلام عزیزم حرفات و دردو دلهات منو یاد صمیمی ترین دوستم میندازه که مثل شما تهران زندگی می کنه و ازم دوره واسه همین خودتو و وبلاگتو دوست دارم همشهری خیلی خوشحالم که پیش خانواده اومدی امیدوارم خیلی خوش بگذره دختر نازتم ببوس


ممنونم عزیزم شما لطف داری...من هم دوستت چون همینطور که گفتم شما تو مدرسه مون بودی...
مائده
21 آبان 90 10:08
ای جان چه ذوقی کرده . ولی کار خوبی کردی کلاسو پیچوندی رفتی


میگفتن تشکیل نشده که...واقعا؟؟
مائده
21 آبان 90 11:04
نمیدونم


چی رو مائده جون نمیدونی؟؟؟