محیا جانمحیا جان، تا این لحظه: 14 سال و 5 ماه و 5 روز سن داره
دوقلوهامهنیا ومهستا دوقلوهامهنیا ومهستا ، تا این لحظه: 9 سال و 4 ماه و 12 روز سن داره

برای نازنین دُخترانم

بالاخره رفتیم

1392/2/29 8:34
نویسنده : مامان مریم
713 بازدید
اشتراک گذاری

 بالخره طلسم شکست و ما اینهفته رفتیم شمال. با عمه اینا رفتیم و بابایی یه روزه اومد دنبالمون..بچه ها امتحان داشتن و اصلا خوش نگذشت و همش تو راه بودیم.. خیلی کم بود..

وسط راه گشنت شد و درخواست پلو دادی:

موقع پیاده شدن پات گرفت به جوی و خراشیده شد و کلی گریهو هی مامان بزرگ رو میزدی که تو منو انداختی... خیلی سخت بود. طاها بیهوش افتاده بود شما هم بخاطر فضای تنگ خیلی اذیت شدی و اذیت کردی.

و این شخصیت معروف که تازه از بیمارستان درومده و اندازه ساندویچ شده بود. کبود و...

تو ماشین لباسشو عوض میکردن و منم عکس مینداختم.

 اینا رو خاله جون سمانه برات خریده.. کلی چیز دیگه هم گرفتی.. اگه عکسا رو بتونم آپلود کنم میذارم

 

این سفر چه رفتش و چه برگشتش و چه موندنش برام تو نوع خودش بی سابقه بوده.. خیلی بهم بد گذشتناراحتامیدوارم تکرار نشه..


 این عکس قبل رفتنمون تو خونست

 با درسا خسروی.. راستی صبح درسا رو از دور دیدی گفتی: سلام خسروی..ببین من اومدم.. مردم از خنده. آخه منم عادت دارم دوستای نزدیکمو به فامیلی صدا کنم. مثل طالبی، خلیلیان.. مامان آیاتای میدونه..

همیشه خوش باشی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

مامی کوروش
28 اردیبهشت 92 15:47
این نی نی همون نی نی بهاره ؟ بچه سه روزه رو بردین شمال ؟
خو مادر یک روز مرخصی می گرفتی بیشتر می موندی ! این چه سفری شد اخه ؟


آره عزیزم نی نی بهار مادرش اینجا تنهاست. رفتن که بمونن..باباش تنها برگشته بره یه کم گوشت بیفته به تنش..
مامان ملینا
28 اردیبهشت 92 18:39
خوبه اینم یه جور سفره دیگه .ان شالله سری بعد بهت خوش می گذره.الهی پاش هم خراشش زیاده دیگه .یه بوس از جای خراش


ممنونم عزیزم
مامان یاسمین زهرا(خاله ندا)
28 اردیبهشت 92 23:11
خسروی خیلی باحال بود.انشاا... بقیه سفرهات با شادی باشه


ممنونم مرسی خاله جون
مامی کوروش
29 اردیبهشت 92 10:18
مبارکا باشه خواهر در وبمان هم اعلام نمودیم !