محیا جانمحیا جان، تا این لحظه: 14 سال و 5 ماه و 4 روز سن داره
دوقلوهامهنیا ومهستا دوقلوهامهنیا ومهستا ، تا این لحظه: 9 سال و 4 ماه و 11 روز سن داره

برای نازنین دُخترانم

محیا و تعطیلات

1391/11/24 10:01
نویسنده : مامان مریم
782 بازدید
اشتراک گذاری

طبق معمول واسه تعطیلات رفتیم شمال و طبق معمول تو خونه دوتا مامان بزرگها گذشت نمیدونم چرا اتفاق خاصی نیفتاد و من هم همش خواب بودم. شما هم که خوش میگذروندی و حال همه رو خوش میکردی.. جمعه هم به مرغداری و باغ و هوای خوب گذشت. یکشنبه هم با خاله جون اومدیم تهران تا کمی بمونه و آخر هفته ببرتت شمال تا من هم خدا بخواد برم مشهد..

بالاخره شمشیرو برات خریدم. و خاله جون سمانه گفت من خریدم و شما اونو از تو ماشین زندایی برداشتی و اونهم ادعا کرد که من خریدم و شما باورت شد. دایی جون هم یه طناب بست به کمرت و غلاف شمشیرو اونجا جاسازی کرد و شما هم گاردی گرفتی و افتادی بجون بچه ها. بقول مرجان خوبه دیگه دستت درد نمیگیره..

داری واسه خودت میگردی. چندتا سگ هم تو لونشون در حال پارس کردن بودن که ترسیدی و اومدی..

امیدوارم همیشه خوش باشی. فعلا که برگشتنی من و خاله جون هر دو مریض شدیم و این آنفلونزای لعنتی نمیخواد راحتمون بذاره.هر کی میاد خونمون با خودش سوغات این سرما خوردگیو میبره..

واین هم محیا خانمی و نیایش. دخمل کوچولویی که بهمراه بابا و مامانش از جوجوکهای تو مرغداری مراقبت میکنه. چه دختر ناز و مهربونی. تا دیدتت بوست کرد و دست به صورتش کشید. چون بچه کم میبینه با دیدنت خیلی ذوق کرد. خوش بحالش. از چه آب و هوایی استفاده میکنه.من و بابایی ازینکه نیایش جون اینقدر مهربونه یه جوری بهم نگاه کردیم...

محیا و بابایی در حال گشت و گذار

اینجا هم علی جون داره کباک درست میکنه و شما دوتا کنجکاو نشستین. در ضمن این جوجه ها از تولید به مصرف کباک شدن و ما موقع خوردن حس میکردیم هنوز روحشون تو بدنشونه..



پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مامان احسان
23 بهمن 91 12:08
سلام دوستم شما که به ما سری نمیزنی گفتیم ما اینکارو بکنیم مشهد رفتید هم التماس دعا


ممنون عزیزم. بخدا سر میزنم اما با عجله..ببخشید
مائده
23 بهمن 91 12:13
واای تو شمال خوابیدن هم خودش خوشگذرونی محسوب میشه


واقعا
اخگر
23 بهمن 91 14:21
الهی قربونش برم، من تازه این وبلاگو دیدم مریم، نمی دونی چه ذوقی کردم، چه کار خوبی کردی، کلی خاطره و یادگاری برای محیا گلی


ممنونم اخگر جونم. همیشه دنبالش کن پس...