محیا و عشق به ائمه
شما خیلی به امامزاده علاقه داری و دوشنبه ای اصرار که ببرمت امامزاده صالح.. شب قبل اخبار نشون داد که ضریح امام حسین رو برداشتن و قراره جاش جدیده رو بذارن. طرف با پیچ گوشتی و چکش افتاده بود بجونش و شما گریه و زاری که باباعلی بیا ببین خدا رو کشتن. مشهدو خراب کردن ... چقدر ناراحت شدی.. و تاا چشمات به ضریح امامزاده صالح افتاد گفتی مانی دیدی آقاهه داشت خرابش میکرد. بابایی دعواش کرد.. لابد تو راست میگی..این همونه..
برگشتنی به ترافیک عجیبی خوردیم و دیر رسیدیم خونه.
اینجا تو صف پارکینگیم:
این پروانه رو خاله منظر براتون درست کرد:
واای که من چقدر این منظره پل تجریش با صدای آبشو دوست دارم...
ایشاله همین ائمه نگهدارت باشن و عاقبت بخیر باشی عسلم. با اون قلب پاکت..
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی