محیا جانمحیا جان، تا این لحظه: 14 سال و 5 ماه و 7 روز سن داره
دوقلوهامهنیا ومهستا دوقلوهامهنیا ومهستا ، تا این لحظه: 9 سال و 4 ماه و 14 روز سن داره

برای نازنین دُخترانم

عیدی

1391/11/11 9:31
نویسنده : مامان مریم
276 بازدید
اشتراک گذاری

عید همه دوستان مبارک.

من عیدیمو گرفتم آخ جووووون!! یه خبر خوب گرفتم امروز...

فعلا تا قطعی نشه نمیگم چیه.. اما چرا بتنهایی سهم من شده. من دلم میخواست محیا و باباش هم شریک باشن.. ایشاله تو ایام عید نصیب اونا و من با هم میشه...

بعدا نوشت: عیدی گرفتنها بهمین جا ختم نشد و شب تولد پیامبر یه خواب خوب دیدم. خواب عزیزی رو بعد ٨ سال.. اونقدر خوشحال بودم که دلم نمیخواست چشامو باز کنم. اما محیا خانمی تمام چراغا روشن کرد و دستور برپا داد..

عیدی دیگه هم بارون رحمت الهی تو این روز بود که به تمام تهرونیها تبریک میگم. چقدر هوا تمیز و عالی شده. صبح تو رانندگی حض میکردم. تا اینکه یه اتوبوس قراضه (درست نوشتم؟؟؟) با دود زیاد از کنارم رد شد. باید پیاده میشدیم میزدمیش...

شب عید به اصرار محیا گلی رفتیم امازاده صالح، شکلات خریدیم و پخش کردیم. و خودش هم کلی شکلات خورد. اما موقع پخش شکلات کلی گریه کرد و من هم دادم به آقاهه تا پخش کنه و سریع بردمش سمت پارکینگ.. خدایا کی میخواد معنی خیرات رو بفهمه..

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (8)

مامان آروین
9 بهمن 91 15:34
سلام عزیزم ممنون بابت تبریک



مامان پریا
9 بهمن 91 16:54
سلام خانوم
دلمون براتون تنگ شده بود هم چنین برای عکسای ناز محیاجون
فدات شم


مرسی عزیزم شما لطف دارین..
saba
9 بهمن 91 17:30
سلام.وبلاگ واقعا زیبایی دارید من وارد کننده برچسب های دیواری(دکوراسیون منزل) هستم لطفا به وبلاگ من سر بزنید ونظر خود را بگویید واگر مایل بودید تبادل لینک کنیم با تشکر http://dewall.blogfa.com/
مامان کوروش
11 بهمن 91 10:40
عزیزم عیدت مبارک
چه بارونی اومد واقعا کیف کردیم ، امیدوارم هوا تا چند روز خوب بمونه
شما هم دعوتی ها ، بازی رو شروع کن


آره والا. باشه کارامو روبراه کنم میام..
مامان کوروش
11 بهمن 91 11:38
جیجر جون همینجا بنویس دور همی بخونیم
سارا مامان آرام
14 بهمن 91 9:44
خوش به حالت بابت عیدی هایی که گرفتی


ممنون عزیزم
مامان مهرسا
15 بهمن 91 13:27
سلام مبارکه عیدیایی که گرفتی ، مخصوصا خوابت . ما هم خیلی خیلی خوشحال شدیم. التماس دعا....
طبیعیه وقتی مادر اینقد علاقه و اعتقاد داشته باشه به ائمه، گوشت و خون بچه هم با این علاقه اجین میشه واقعا آفرین به مامانی و خوشبحال محیایی انشالله خدا حفظش کنه دختر گلمون رو راستی مشهد میای به ما هم یه سری بزن...


مرسی مریم جان. تو که سکرت من واقعا نمیدونم الان کجایی. مگه اومدین مشهد؟؟؟ یا منظورت بیرجنده؟؟؟ مرسی گلم.مریم جون چنان از ایمانم تعریف کردی که اگه ملت منو ببینن هنگ میکنن.اما واقعا عاشق زیارتم خیل یخالی میشم خیلی دوست دارم. اونموقع که من رفتم مکه معمولا کسی مجرد نمیرفت.


مامان مهرسا
15 بهمن 91 13:42
منظورم بیرجینیاست دیگه....



قربون اون بیریجینیات برم من