روابط مبهم خونه کوثر جون
این اولشه و محیا خانم کسی رو تحویل نمیگیره..آقایون دوتایی با خودشون خوشن:
محیا نارو میزنه به شهریار و ...مهراب احساس بُرد شدیدی میکنه:
نه ظاهرا محیا فهمیده تر از این حرفاست:
اما باز هم نه!! محیا باید یه فکر بهتری بکنه..
آره اینجوری بهتره. خوب چه میشه کرد..
مهراب 6 ماه از محیا بزرگتره و شهریار سه ماه کوچیکتر. و این آقا مهراب با ه دوچشمه و محراب نیست.نام یکی از بزرگان سیستان بلوچستان جاییه که بابا مامانش درس خوندن!!!!
همه چی مزاح بود و جدا ازینا خیلی بچه های خوبی بودین و اونقدر که فکر میکردیم خونه رو سر خاله کوثر که بچه نداره خراب کنین نبود..
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی