27/ خرداد/91
صبحت بخیر گلم..
صبح که بیدار بودی خوش اخلاق بودی خدا روشکر. یه کم سربسر بابایی گذاشتیم و روانه دانشگاه شدیم. تو راه برات موز خریدم. تازه کله صبحی اولین مشتری مغازه بودیم و آقای فروشنده پرسید دستتون سبکه؟ منم ترس برم داشت و چیزی نگفتم.
اونم خودش گفت شما خانمهای کارمند که کله صبح بیدارید و میرید کار میکنید مگه میشه پولتون برکت نداشته باشه؟ باخودم گفتم خوبه یکی پیدا شد قدر بدونه. بنده خدا حالا ول کن نبود. بله !! خانمهای خونه دار حتی سبزی از ما نمیخرن. همه کاراشون کنترلی شده.. کاش یه کم جای شما با او.نا عوض بشه..
من هم که کله صبحی حوصله این حرفا رو نداشتم گفتم ببخشید آقا دیرم شده. ایشاله میان سبزیهاتونو میخرن
دوستان دعا کنین تا غروب کل میوه ها و سبزیهاشو بفروشه
تو مهد هم مامان هستی گفت که خیلی هستی دمقه. ما هم رفتیم تو کلاس دیدیم کز کرده گوشه دیوار . با محیا رفتیم سراغشو بغلش کردم و اونقدر قلقلکش دادیم تا هر دو از خنده روده بر شدن و رفتن سراغ بازی!!!
ایشاله بهتون خوش بگذره..
حالم اصلا خوب نیست سرگیجه عجیبی دارم. بجای ورزش رفتم دراز کشیدم..آخر هفته ها بجای استراحت خودمون رو بیشتر خسته میکنیم..امیدوارم رفتیم خونه بتونم استراحت کنم..
تو مهد:
اولش که کلی با ذوق از کاردستی امروزت تعریف میکردی. آخه امروز واحد کار پرندگان داشتی..
و محمد مهدی شوشولو:
محیا و هستی به خیر و خوشی:
دوتاتون میخواستین سرتونو بذارید همونجا و محیا پیروز و هستی گریان:
سر راه هم زردآلو طلبیدی و با هم رفتیم خریدیم و تا تو پارکینگ که بشورم و بخوری خونه به جگرم کردی..
و عصری هم رفتیم شهر کتاب تا برای دوستای خودمو خودت کادو بخریم. از بردنت به اونجا وحشت داشتم. با بابایی دم درش قرار گذاشتم و بردت و سه سوت بعد تو فروشگاه بودی. گفتی مانی من اومدم سی زمنی خوردم.. وا چه سرعتی. کی خریدین و کی خوردین.
واسه اینکه مشغولت کنم نشوندمت نقاشی بکشی. یه دوری با من زدی و منم فقط یه کتاب خریدم. خوشحال بودم اسم همه بازیها و وسایل سن خودتو بلد بودی. علیرغم انکه برات نخریده بودم. چون تو مهد ازشون استفاده میکردی.. پس مهد فرستادنت چیز خوبی بود.
تو مسیر هم برای شما و شهریار که داره پروژه پوشک رو میگذرونه جایزه برچسب خریدم.. اونقدر هم تو راه زبون ریختی که من و بابایی فقط خندیدیم..و یادم نمیاد چی بود.
شب هم غذایی درست کردم و خوردیم و خوابیدیم. دم خواب هم کلی گریه و زاری که مانی من هنوز ماکارونی و پلو نخوردم. میخوام..