محیا جانمحیا جان، تا این لحظه: 14 سال و 5 ماه و 2 روز سن داره
دوقلوهامهنیا ومهستا دوقلوهامهنیا ومهستا ، تا این لحظه: 9 سال و 4 ماه و 9 روز سن داره

برای نازنین دُخترانم

25/ خرداد/91

1391/3/27 10:25
نویسنده : مامان مریم
435 بازدید
اشتراک گذاری

با کلی نذر و نیاز تا 9 صبح خوابمون برد  و سرخوش بیدار شدیم. بعد صبحانه دوباره چرتکی زدیم.. واای دلم پیش کسایی بود که امروزو سرکارن. اینجوری بیشتر بهم میچسبید..نهار ماکارونی برات درست کردم که با عشق از دست بابا علی نوش جان کردی..

بعد نهار هم دوباره استراحت و آش رشته پزون تا شام با شهریار و مهراب ( و نه محراب) اینا بریم پارک.

پرک پلیس هم اینموقع سال واقعا خیلی سرده و ما هر وقت میریم اونجا حتی تابستون ( گلاب به روتون) آبریزش بینی میگیریم.. امشب هم ازون شبا بود از سرما چلاخ شدم..جمع خوبی بود و کلی با پسرها بازی ( قلدری) کردی و آخرش گفتی مانی من هم پسرم!! من هم جز تایید راهی نداشتم..

مهراب که شدیدا گریه میکرد بریم خونه . تام و جری ام تنهان. گریه میکنن.. بنتن ام تنهاس!! آخی. نازی مهربونم!!!شهریار هم که تازه چند روز بود که از پوشک گرفته شدهفت هشت دهتایی شورت و شلوار خیسکرد و 5 دقیقه به 5 دقیقه چمنهای دورمونو آبیاری میکرد.

 حالممون بهم خورد امشب. یادمه وقتی  تو تاریکی، یه گوشه کنار درختا مجبور میشدم سرپات کنم مامانش بهم میگفت خیلی کار بیکلاسیه اما امشب با شهریار دور تا دورمون آبیاری شد. بقول بابا علی چه میشه کرد. خاله ندا هم با این بچه پروژه هاو خیلی سخت طی میکنه. امیدواریم هر چه زودتر موفق بشه..

محیا برگشته خونه. خسته و بیهوش:

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (2)

مامان کوروش
27 خرداد 91 9:12
سلام علکم فک کنم از این که بدونی من پنجشنبه تا نه و نیم شب سرکار بودم تعطیلی پنجشنبه بهت بیشتر می چســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــبه ! خب بچه سردش بوده دیگه ! افرین به محیا خانوم که به نحو دیگری چمن ها رو ابیاری کرده
خاله هدي ياسمين زهرا و محمد كوچول
27 خرداد 91 16:13
به به!! بعد ميگن هوا اونجا توي تابستونم سرده. خب دليل علمي داره ديگه... ملت بچه هاشونو ميبرن آبياري