14/ خرداد/91
از امروز چی بگم که فقط خیلی خوش گذشت.. صبح زود با یه مینی بوس کرایه ای بسمت بلیرون حرکت کردیم.. هرچند تعداد 15 نفر بودیم اما خیلی خوش گذشت. دوست داشتیم بیشتر باشیم اما خیلی ها نتونستن بیان.. عصری هم بارون گرفت و 5 برگشتیم خونه.. بستنی تو راه هم خیلی چسبید..
چندتا عکس:
و غروب و بارون:
دوشی گرفتیم و علیرغم خستگی فراوون رفتیم خونه مامان بزرگ. دسته گلی سر خاک بابابزرگ بردیم ( البته ازش خوشش اومد و نمیذاشتی بذاریمش سرخاک) گفتی مال خودمه میخوام عروس بشم!!! و شام خونه عمه فاطمه موندیم. بعد شام هم برگشتیم خونه مادر جون تا صبح بسمت تهران حرکت کنیم..
و جند تا دیگه:
و خاله جون ناز خودت:
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی