محیا جانمحیا جان، تا این لحظه: 14 سال و 5 ماه و 3 روز سن داره
دوقلوهامهنیا ومهستا دوقلوهامهنیا ومهستا ، تا این لحظه: 9 سال و 4 ماه و 10 روز سن داره

برای نازنین دُخترانم

20/ اردیبهشت/ 91

1391/2/23 10:58
نویسنده : مامان مریم
1,222 بازدید
اشتراک گذاری

صبح بابایی زودتر رفت و ما خودمون تو پارکینگ و اومدیم دانشگاه..اول از همه صدفی رو دیدیم و انرژی گرفتیم مامانش گفت بدلایل فنی عکسشو تو ادامه مطلب بذارم..

یهو دیدیم تو مهد پارسا فندوقی (نمیدونم شماره چند)داره دوان دوان میره سمت کلاس خواهرش. باسرعت نور . اونقدر کوچولوه که همه با تعجب نگاش کردن. البته کلا دوربینم خیلی اغراق داره. دوستام که محیا رو میبینن میگن که چقدر تو وبلاگ بزرگتر نشون میده.. ( این روزها چقدر پشت سر دوربینم حرف میزنم):

و این هم محیا که میخنده میگه مانی نی نی داره راه میره.

امروز خاله بهاره نمیاد و خاله مریم هم کمی تا حدودی بد اخلاق تشریف داره. گریه کنان با من تا دم مهد اومدی و باز هم خاله سهیلا مهربون رامت کرد. خودش میگه منو محیا خیلی با هم دوستیم..

 امروز بمناسبت روز زن میبردنمون غبار روبی مزار شهید شهریاری.. ما که نشد بریم..

تو مهد تا منو دیدی گفتی مانی بردیا منو زده..من هم چون از بردیا بعید بود باور نکردم. طفلک بردیا از عشق یه طرفه به هستی همش سرش تو لاک خودشه.. نگو گل پسر ازونطرف داره برای مامانش تعریف میکنه که مامان من محیا رو هل دادم...شیطان بردیا جون، خوبه من و مامانت قلدر کلاستونو با هزار زحمت انداختیم بیرون. حالا تو کوتاه بیا داداشی...آخه بردیا این اواخر حسابی مرد شده.

 

بعد رفتن به خونه تصمیم گرفتم بریم بیرون. آخه فردا مجبور نیستیم بریم سرکار و شما هم خیلی وقت بود دلت آب بازی میخواست:

کلی هم از آب بازیت فیلم گرفتم:

 تو راه برگشت هم دلم نیومد بی خیال لباسای خوشگل سروش بشم و یه چند دستی برات گرفتم..آخه شروع فصله دیگه!!! این بنفشه رو هم خاله جون برات دوخته.. بعد هم اومدیم خونه

و شما پای cd تراشه حسابی میخکوب شدی:

و من هم خسته کوفته ساعت 9 بدون شام و نماز و .. خوابیدم تا صبح ساعت 9.. دلت بسوزه خاله هدی، 12 ساعت خوابیدم..

 کیفیت از دوربین نیست از گل روی صدفیه (بقول مامانش)

بله آب غیر آشامیدنی و صدفی غیر خوردنی. فقط گاز گرفتنی!!!

بردیا خان:

هستی خانم

 

و پرنیا گلی:

 

و این هم پارسا فندوقی شماره یک با اون آل استار خارجیش:

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (14)

مامان هستی
20 اردیبهشت 91 10:25
چرا از شلوار هستی عکس ننداختی
راستی من از همین جنس شلوارش یه بلوز ست میخوام
جنسش خیلی خنکه


آره خیلی. باشه هفته بعد میرم برام بنویس. قد استین و دور سینه و ازین حرفها
عروسکم پرنیا
20 اردیبهشت 91 11:16
مامانی فدای خنده نازت

ما هم فدای خنده
انگشته نمیذاره که خنده اش رو ببینیم
مامان صدف
20 اردیبهشت 91 11:37
الهی مامان قربون قدت بره. دوستت دارم عسلم. وبلاگ خاله مریم دیگه نیاز به تصاویر زیباکننده نداره چون عکس دختر من توشه.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
این پارسا فندقی شمارهء 2
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بابا دوربین کاردرست
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یه بار باید برم شصت پرنیا رو بخورم ببین چه مزه ایه که همش تو دهنشه


تو اینجا رو گیر آوردی تا قربون صدقه دخترت بری.. دیگه عکس بچه خودمو میذارم فقط
مامان کوروش
20 اردیبهشت 91 12:02
این اقا پسمل چه بانمکه جیگرشو نه که خوخیلی بزرگ شده می گه نی نی راه می ره
خاله هدي ياسمين زهرا و محمد كوچول
20 اردیبهشت 91 12:05
بالاخره اومدمممممممممممممممم. غبارروبي مزار ... جل الخالق... به حق چيزاي نديده و نشنيده...
خاله هدي ياسمين زهرا و محمد كوچول
20 اردیبهشت 91 12:06
يه خبري هم از ما نگيرينا... يهو هزينه هاتون ميره بالا


آره کم پول شدم. اونقدر داد زدیم صدا نیومد؟
نسترن
20 اردیبهشت 91 12:08
من عاشق همه شما دوستای مهربونم هستم باورتون میشه اینقده به تک تکتون عادت کردم مخصوصا شماها که هر روز پست میگذارید
دوستتون دارم


ما هم همینطور
مامان ملینا
20 اردیبهشت 91 13:42
اگه صدفو تونستی گاز بگیری منو هم یاد کن.


حتما
نسترن
22 اردیبهشت 91 20:38
مریم عزیزم عیدت مبارک


عید؟؟؟ آها عید میلاد فاطمه؟؟میسی
دخترم عشق من
23 اردیبهشت 91 8:37
غبار روبی مزار ... این ایده کیه ؟ روز مادر هم میخوان بشور و بساب داشته باشن؟.... روز مادر رو بهتون تبریک میگم عزیز


نمیدونم والا
مامان بردیا
23 اردیبهشت 91 8:55
اگه بردیا این یه کارم نکنه که دیگه باید بهش شک کرد تازه هر کاری هم بکنه عمرا به پای قلدر کلاس برسه!!!!!!!!!!


آره والا..
مامان محمدرضا
23 اردیبهشت 91 9:58
عاشق عکسای این دختر خوشگله هستم.


مرسی خاله
مامان بردیا
23 اردیبهشت 91 10:07
می خوام عکس صفحه 20 اردیبهشت و بزارم تو وب بردیا ولی هرکاری می کنم صفحه باز شده فقط صفحه ادامه مطلبه و بالای صفحه که عکس بردیا است نمی یاد چه کار کنم؟یه بارم که خواستم عکس دزدی نکنم نمیشه.


بدزد خواهر.. من برات تو ادامه مطلب هم میذارمش
خاله هدي ياسمين زهرا و محمد كوچول
23 اردیبهشت 91 14:26
مي بينم فقط براي اينكه دل منو بسوزوني خوب ميخوابي. بخواب عزيزم من همون چهار ساعت شب رو هم نتونستم بخوابم. از دست اين گربه ها... فارسي وان كه خوبه ... آدم شرمش ميشه. همه همسايه ها بيدار شده بودن... هي پيشت و پيشت ميكردن ولي از بس صداي آقا و خانم گربه بلند بود كه صداي بقيه رو نمي شنيدن... بعدشم از روي اين ماشين مي پريدن روي اون يكي و همه ماشينا توي كوچه آژير ميكشيدن... شبايي داريم توي بهار و پاييز با اين گربه هاي گرامي ...


آخی... دلم سوخت. بخاطر شما هم که شده میخوابم