30/ فروردین/ 91
اول از همه بنالم که هنوز حقوق اینماه رو نریختن. اونهم چی 24 اُم ، ماه پیش حقوق دادن.. فکر کن. خوبه کارت بابا علی دستمه. وگرنه تا حالا سکته کرده بودم..
صبح که کامل بیدار شدی و با ما تو آشپزخونه اومدی و بیسکویتها رو برداشتی و به باباعلی گفتی مال خودمه و ندادیش بخوره..
بیسکوییت رو آوردی تو کلاس و میدونستم ماجرا دارین. از طرف دیگه درسا هم یه بسته شکلات و پاستیل آورد. دیدم خاله بهار مشغول سپهره و دست تنها نمیرسه. موندم اونجا و همه رو جمع کردم دور خودم. دیدم تو بیسکوییته رو گرفتی بغلت و گفتی بهت نمیدم. درسا هم گفت منم بهت نمیدم و بقیه مظلومانه نگاتون میکردن.
بیسکویت رو ازت گرفتم و بازش کردم و گفتم بچه ها ببینین محیا میخواد بهتون بده. تو هم شیر شدی و به همه یکی یدونه دادی.
پرنیا هم اون وسط میخندید میگفت محیا صبر کن آبنبات تو دهنمه. گفتم تا پشیمون نشده خودت بردار نگه دار تا آبنباتت تموم بشه..
یهو ریحانه دوید اومد تو کلاس و گفت محیا من هم میخوام. خنده دار بود صحنه ها بخدا.. یهو درسا هم جو زده میشه و پاستیل رو میده بمن و میگه خاله باز کن من هم به همه بدم..
ببخشید عکسها با موبایله کیفیتش کمه:
گفتم خاله بهار بیا کمکم من سرکارم دیر شد. اونهم درحال تقسیم بود که من زدم بیرون.. خلاصه اگه شیمیست نمیشدم عکاس میشدم و الان فهمیدم اگه عکاس نمیشدم مربی مهد میشدم :)
از خودم خوشم میاد چون مثل اکثر مادرها فقط به فکر بچه خودم نیستم. بخدا اگه بچه بمن بسپرن کمتر از همه مراقب محیام.. ( باز از خودم تعریف در وکردم)
شاد و خوش باشین نی نی ها ی خوشگل..
بالاخره طلسم رو شکستم و ظهری رفتم ورزش. البته کمی پیاده روی و بعد تماشای والیبال بچه ها آخه لباس و کتونی نیاورده بودم.
و دلم سوخت ازینکه چرا تو دستم پلاتینه و نمیتونم والیبال کنم.. حیف!!!
موقع اومدن به دنبالت، همکارا پیشنهاد دادن بریم جمهوری. من هم از خدا خواسته..
محیا دم مهد:
و آقا پارسای قشنگه:
خوب بود خیلی شلوغ نبود خیابونها و شماهم خیلی اذیت نکردی. یکی از خاله ها عمه سه قلوهاست و اومده بود برای تولدشون کادو بخره و چون بچه داری بلد بود تو نگه داشتنت خیلی کمکم کرد.
رو پام دراز کشیده بودی که یهو دیدم کاملا سوره کوثر رد درست خوندی. من و بابایی تا چند دقیقه غش کردیم و شما خیلی خوشت اومد. گفتی دوباره میخونم باز هم غش کنین. دست مربی های مهد درد نکنه...
سریع السعیر شام آماده کردم و شما هم زودی خوابیدی..