محیا جانمحیا جان، تا این لحظه: 14 سال و 5 ماه و 11 روز سن داره
دوقلوهامهنیا ومهستا دوقلوهامهنیا ومهستا ، تا این لحظه: 9 سال و 4 ماه و 18 روز سن داره

برای نازنین دُخترانم

10/ بهمن/90

1390/11/12 9:06
نویسنده : مامان مریم
440 بازدید
اشتراک گذاری

سلام صبح بخیر...من امروز ساعت ده امتحانمو میدم و شرش کم میشه...تو رو خدا دعا کنین هر چه خوندم رو پس بدم..

برمیگردم.. 

من اومدم..امتحان خوب بود.. سولات ملموس بودن...اما یکی رو جابجا نوشتم و دوتاشو ناقص..اما نمره مهم نیست میدونم دوره اش رو رد کردم...

اتفاقا تو یه تیکه جزوه ام که پاره اش کردی چند خط نوشته بود که از اون هم یه سوال اومد..خوب بود ننداختمش...

امروز عکاس اومده مهد تا ازتون عکس بگیره..راستش عکسهای پاییزت خیلی خوب شد و من هم با این دوربینم مدام درحال گرفتن عکس هستم..سفارشی برات ندادم و گفتم بخاطر کثرت جمعیت ایندفعه اونایی که عکس نگرفتن بگیرن...

دم خونه تصمیم گرفتم بریم 7 حوض دور بزنیم... رفتیم و چند تا شال خریدم و یه کیف..برای دختر خاله و زنداداش و ...

تو راه هم آنا جونو دیدیم با کالسکه اش و تا خونه کلی گریه کردی و کالسکه ات رو میخواستی..

شب هم گذاشتمت پیش بابایی و دوباره رفتم بیرون و دندونپزشکی و دوباره خرید..وااای چی بگم از پوشک .. huggis رو 16 میخریدم  و هفته پیش 18ونیم خریدم و امروز 24 هزار تومن .اون هم واسه ده روز..یه دست لباس میشه بخدا..آخه دلار و سکه  رو هیچی اینقدر تاثیر نداشت..باز هم گفتم فدای سرت...

دختر خوبی پیش بابایی بودی..شب هم بابایی خواست برنامه نود رو ببینه نذاشتی و کلی التماست کرد که ٥ دقیقه نتایج بازی رو از اخبار گوش کنه نذاشتی...طفلکی.من هم شانس آوردم که شما به عشق بشیر میذاری سریال عشق ممنوع رو نگاه کنم..

شب موقع خوابت من همچنان مشغول کار بودم و شما خیلی نق میزدی..کارمو ول کردم و ٥ دقیقه صورتم رو گذاشتم رو صورتت و بوست کردم..گویا مسکن خرده باشی سریع خوابیدی..بمیرم برات که کمبود مادر داری..من یا سرکارم یا مشغول کار خونه..آغوشم همیشه کم دارتت...عشق و نفس منی یکی یه دونه من!!!!

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (9)

مامان ریحانا
10 بهمن 90 10:11
موفق باشید
عکس پست ثابت خیلی خوشگله


مرسی خاله
خاله هدي
10 بهمن 90 10:30
الان كه اومدم شما داري امتحان ميدي. اگه چيزي بلد نيستي يواشكي بپرس تا جوابت بدم.
خاله هدي
10 بهمن 90 10:30
موفق باشي خانم خانما
مامان محمدصدرا
10 بهمن 90 11:01
سلام مریم جون خوبی انشالله موفق بشی
راستی رمز رو برام میل میکنی؟ ممنونم
هر روز بهت سر میزنم


چشم حتما
مامان محیا
10 بهمن 90 11:37
معلومه که پس میدی


مرسی عزیزم..
مامان صدف
10 بهمن 90 11:44
ببخشید اس ام استو الان دیدم. اگه زودتر میدیدم حتما" قبل اینکه برم مهد کودک میومدم بهت سر میزدم. موفق باشی عزیزم. نفر اول آزمون استخدامی محاله امتحانشو بد بده


فدات عزیزم...بووووووسسسسسسس
نگین مامان رادین
11 بهمن 90 0:54
سلام خوشحالم که از امتاحانتون راضی بودید و با موفقیت سپریش کردید انشاالله در تمام مراحل زندگی موفق باشید.


ممنون عزیزم
مادر آیاتای
11 بهمن 90 8:52
راحت شدی خواهر. تو هم گیر افتاده بودی تو این برزخ. خوب شد دادی دیگه هم از کارت خیالت راحت شد هم از اینکه یه کار نیمه تمام مونده بود.. موفق باشی عزیزم .
خاله هدي
11 بهمن 90 11:12
بابا ايول!!!!! نفر اول آزمون استخدامي بودي خواهر و ما نمي دونستيم؟؟؟ البته هركي درسخون تره و ميخواد بهترين باشه بيشتر براي امتحانات هم استرس داره


ممنون عزیزم مرسی