محیا جانمحیا جان، تا این لحظه: 14 سال و 5 ماه و 11 روز سن داره
دوقلوهامهنیا ومهستا دوقلوهامهنیا ومهستا ، تا این لحظه: 9 سال و 4 ماه و 18 روز سن داره

برای نازنین دُخترانم

6/ بهمن/90

1390/11/8 10:29
نویسنده : مامان مریم
540 بازدید
اشتراک گذاری

صبح با دختر خاله هام قرار گذاشتم که بریم استخر و شما تنها پیش مادرجون بودی...ماجرای درزیکلا و خاله خدیجه ام بماند وااای که چقدر خندیدیم...چقدر خوش گذشت...دو برگشتیم خونه و مینا هرچه اصرار کرد نهار نموندم..بی دخترم هرگز...

شما هم از صبح خونه خاله جون رفتی و بعدش با مادرجون رفتی حموم...طفلکو از کار و زندگی انداختی . نه مغازه میره و نه به کارهای خودش میرسه فقط گند کاریهای شما رو جمع میکنه و عشق میکنه و قسمم میده که تو خونه خودمون کاری به کار خرابکاریهات نداشته باشم و دعوات نکنم..آخه مگه من صبر و تحملم مثل اونه مگه...

بعد از ظهر خوابیدیم و بعدش من رفتم سرخاک خاله جون...شب هم همه دوباره جمع شدند و کلی براشون رقصیدی و شعر خوندی و حرف زدی ودلبری کردی...

عشقولانه محیا با دختر داییش سحر:

 

من باز هم نگران رفتن فردام...بقیه هم حسابی دلتنگ شیرین زبونیهات میشن...دایی جون هم که مدام ازت عکس میندازه...واقعا دقیق حرف میزنی و بقول دایی جون قاسم یه فارسی سخن گوی کامل هستی..دیگه همه چی رو واضح میگی و من همشو یادم نمیاد..خوسمزه، اصلا، دَرِکه( به درک خودمون) ، هرکاری کنی فرشاد میگه ok، پایم، کشتمش، میکشیش؟؟؟ و خیلی چیزها که من یادم نمیاد..

زندایی ها هم برات جایزه هاشون خریرن...دستشون درد نکنه...

و این هم جمع کثیری از بر و بچ که اتاق خاله جون سمانه رو به گند کشیدن:

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)