محیا جانمحیا جان، تا این لحظه: 14 سال و 5 ماه و 4 روز سن داره
دوقلوهامهنیا ومهستا دوقلوهامهنیا ومهستا ، تا این لحظه: 9 سال و 4 ماه و 11 روز سن داره

برای نازنین دُخترانم

23/دی/ 90

1390/10/25 11:46
نویسنده : مامان مریم
1,114 بازدید
اشتراک گذاری

صبح جمعه بعد بیدار شدن کمی درس خوندم تا خاله جون به کارهاش برسه و با هم بریم جمعه بازار..چون فردا قرار بود برگردیم تهران خیالم راحت بود که با آرامش خرید کنم. 

یه بلوز خوشگل برای خودم گرفتم. چیزی که  تو تهران و کیش هم پیدا نکردم...ای ول به جمعه بازار خودمون!!!

محیا و سحر دختر دایی:

علیرضا هم با اون لباسش تیپ زده که بره از رو درخت نارنگی بچینه...خوشتیپه عمه:

ساعت سه نهار خوردیم و کم کم همه اومدن برای حلیم پزی اربعین...بچه های خودمون و دختر خاله هام..

امسال حلیممون خیلی خوب در نیومد...گندمش پوست کنده نبود و لعاب نداد..خدا ازشون قبول کنه...طفلک مادرجون دست تنها بود و دیگه زورش نمیرسه همه کارها رو بکنه...من و بقیه دختر ها هرکی به فکر کارهای خودمون و بچه ها بودیم...

سحر و سنا:

شب خوبی بود..آخر شب هم رفتیم با دختر خاله هام و پسر خاله هام دم خونه مامان بزرگم ( چهلستون) اش گوشت نذری بگیریم..چقدر ماجرا داشتیم... و ساعت 12 شب برگشتیم خونه مادرجون 

مانی و دخملی:

این هم عکس حلیم زنی خونه مادرجون

امید پسر همسایه - خاله جون وحیده - امین - علیرضا - دایی جون وحید لوووس و مانی و عکاس هم احسان

این هم یه عکس دیگه با حضور پسر دایی احسان

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)