محیا جانمحیا جان، تا این لحظه: 14 سال و 4 ماه و 28 روز سن داره
دوقلوهامهنیا ومهستا دوقلوهامهنیا ومهستا ، تا این لحظه: 9 سال و 4 ماه و 4 روز سن داره

برای نازنین دُخترانم

17/ آبان/ 90

1390/8/21 9:18
نویسنده : مامان مریم
1,033 بازدید
اشتراک گذاری

امروز با اینکه اواسط آبانه برف شدیدا شروع شده طوری که ماشین رو وسطهای دانشگاه پارک کردم و نشد تا دم درش بیام...

ساعت 6 و بیست دقیقه راه افتادیم و 8 رسیدیم...

نزدیک میدان دانشگاه

اینجا زمستوناش طاقت فرساست و من نمیدونم الان که پاییزه و راهها صعب العبوره زمستون چیکار کنیم...لباسهای زمستونیتو تنت کردم و چون نو بودن اولش بسختی قبولشون کردی اما بعدش خوشت اومد!!!

محیا و زمستان زود رس

با چه مکافاتی ماشینم و پایین پارک کردم و پیاده تا دم پژوهشکده اومدم...

ماشینو دم جهاد پارک کردم

اما خوشحالم شما جات گرم و نرمه..

بسختی ماشینو تا دم مهد آوردم پایین. بسختی بغلت کردمو آوردمت دم ماشین:

 بعدش رفتیم پمپ بنزین تا باک روپر کنیم که اگه تو خیابون موندیم سردمون نشه...٢ ساعت تو راه بودیم. شما به برف میگفتی مانی بارون عروس شده...نیشخند

دوستم خاله نرگس برات یه عروسک بافته اما نمیدونم چرا زیاد خوشت نیومد:

حنانه

غصه فردا رو داشتم که چطور بریم دانشگاه...

پسندها (1)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (2)

مامان خورشيد
17 آبان 90 10:33
چه دختر شيريني. جالبه كه وقتي هم هوا گرم ميشه و مي خوان لباس آستين كوتاه بپوشن دوباره هنگ مي كنن. عالمي دارن برا خودشون.الهي هميشه سلامت باشيد


آره عزیزم..واقعا
مامان صدف
17 آبان 90 11:39
امیدوارم امشب یک متر برف بیاد. فردا تعطیل بشیم