محیا جانمحیا جان، تا این لحظه: 14 سال و 4 ماه و 25 روز سن داره
دوقلوهامهنیا ومهستا دوقلوهامهنیا ومهستا ، تا این لحظه: 9 سال و 4 ماه و 1 روز سن داره

برای نازنین دُخترانم

استخرپارتی

1392/4/15 12:02
نویسنده : مامان مریم
1,698 بازدید
اشتراک گذاری

امروز خاله های مهربون استخر بادی رو پر میکنن تا برید توش و کیف کنین. اما از دیشب فکر میکردی که قراره برید استخر دانشگاه..چندین بار هی گفتی: مانی یادت نره جلیقه و بازوبندمو برداریها.. فهمیدم که چه ذوقی داری. هی به بابایی میگفتی که نمیبریمت استخر آخه باباها اجازه ندارن بیان و ما واقعا فکر میکردیم میرید استخر و بابایی کلی نگرانت شد. همین الان هم یه اس ام اسی بر این مبنا داد.

کلا هر کاری ما بخواییم بکنیم و شما دوست نداشته باشی میگی من اجازه نمیدم اما خودت کلا واسه هرکاری نیاز به اجازه نداری. چند روز پیش هم دم بازی تو مهد جلوی بابای دانیال بمن گفتی: ب ی ت رب ی تتعجب کلی خجالت کشیدم و ایشون هم گفتن دانی هم به ما میگه بی ادب. من موندم شما با ادبها پس از کی ادب آموختین.

دیروز عصر خیلی گیج و خسته بودم و ساعتها خوابیدم.طوریکه مامان آنا و امیررضا برای رفتن به پارک ودور زدن تو ٧ حوض تماس گرفتن نتونستم قبول کنم. و شما هم دوسه ساعتی به بازی و کارتون مشغول شدی و یه چندباری اومدی بالاسرمو گفتی : مانی دیدی گذاشتم بخوابی و بیدارت نکردم. امیدوارم ماه رمضونی هم همینجوری باشی گلم....

امروز خوش بگذره نازنینم..

مامان هستی زنگ زد که برم ازتون عکس بندازم..

هستی خانم دوست نداشت شنا کنه. اولش گفت دستشویی دارم اما بعدش هم نخواست بیاد

این سپهر تو کفش رفتم دیدم اصلا از جاش تکون نمیخوره... دقایقها همینطوری نشسته بود..

درسا میرزارضی هم که چند دقیقه یکبار گریه میکرد و میگفت انگشتم... یه بار هم با شما تو استخر بزن بزن راه انداختن..

سپهرو دارید هنوز:

بالاخره خاله مریم فهمید سپهر داره چکار میکنه.. از نرمی استخر بادی خوشش اومده بود و داشت با دندوناش میکندش.. مامان سیندرلا  به بچه ات بیشتر شیر میدادی خواهر.. یه چیزی رو با استخر بادی اشتباه گرفته...نیشخند

موشهای آب کشیده منتظرن تا خاله لباسشونو بپوشونه..

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

محبوبه مامان الینا
12 تیر 92 10:09
واقعا بچه ها گاهی اوقات خیلی سورپرایز میکنن مارو جلوی بقیه
مامان ملینا
12 تیر 92 14:08
جایی که انتظار نداری لب باز کنن همچین آدم ضایع می کنن که نگو.به قول شما اینا از کی ادب یاد گرفتن.موشهای آب کشیده رو ببین هوس کردم استخر ملینا رو هم بیارم بازی کنه.ولی اینجا هواش خنکه و زیاد نمی تونم می ترسم سرما بخوره.
خوش باشی محیای گلمممممممم


بیا 7 حوض خودم میارمش استخر
مامی کوروش
12 تیر 92 14:38
ما که یه دونه گندهههه براش پر اب کردیم ، مایوش رو در میاره و می ره توش شنا می کنه !!! ( می گه نباید با لباس شنا کنم که ، منطق و داشته باش ) . بعد فک کن پسر ما بخواد بره تو این استخر شنا کنه !!!!!


نبینم سوسول بشه ها... راستی آبه گرم بود از تو آشپزخونه مهد شیلنگ کشیدن
مامی کوروش
12 تیر 92 14:38
ببینم این اب سرد بود بچه ها توش بودن ، خو یخ می کنن که جیگملها اخه ! کی عروس من و زده ؟! نفهمیم چی شد ؟! از دست تو ، اخه به اون بچه چیکار داری حالا نرم بود خوشش اومده بود . شانس اوردن استخر نپکید !!!!


خدا بگم چکارت نکنه فریماه ...
محبوبه مامان الینا
13 تیر 92 8:46
نازن همشون
سپهر چه کاره اون بنده خدا داشتی دوست جونی تو عالم خودش داره با اون جسم نرم یاد خاطرات میکنه


بسیار چیز نرم ممنکنه تو زندگیش جلوچشش بیاد خواهر. با هرکدوم بخواد تجدید خاطره کنه که نمیشه..
مامان نی نی
14 تیر 92 15:40
سلام دوست خوبم فاطمه خانم ودوستش تو مسابقه نی نی وبلاگ شرکت کردن خوشحال مشم که کد های 464 و465 رو به صورت464 465 (با یک فاصله) به شماره پیامک 20008080200 ارسال کنید وبهشون رای بدید ممنون
مامان صدف
16 تیر 92 12:22
پست باحالی بود. مخصوصا" سپهر.
هستی هم همین طور.
کاش یکی هم پیدا میشد از بچه های ما عکس میگرفت


کاششششششششششش