محیا جانمحیا جان، تا این لحظه: 14 سال و 4 ماه و 26 روز سن داره
دوقلوهامهنیا ومهستا دوقلوهامهنیا ومهستا ، تا این لحظه: 9 سال و 4 ماه و 2 روز سن داره

برای نازنین دُخترانم

اندر احوالات محیا خانمی

1391/9/13 10:41
نویسنده : مامان مریم
506 بازدید
اشتراک گذاری

خدا رو شکر مربی دلسوز و مهربونت خاله منظر خیلی چیزها یادت داده و جدا از شعر و کلمات قصار، یه سری از مسائل روزمره برات ملموس تر شدن. مدام شعرهای جدید هم میخونی. یه روز گفتی مانی لیمو بده. زود بده بخورم تا تلخ نشه!!! تعجب

یه بار داشتی برای خودت حرف میزدی و داستان میگفتی: بله!!!! جونم برات بگه!!!!

با آنایی رفتیم بیرون از دوسه ساعت همشو شما شری کردی و اون طفلی ساکت بود. فقط ده دقیقه شما خانم شدی و دستمو گرفتی و اینبار آنایی لج کرد. گفتی: این چه وضعیه؟؟ منو ببین چقدر خانمم!!!تعجبقهقهه

تولدت نزدیکه و برات وقتی شمال بودیم سه تا النگو خریدم. خیلی از طلا برای بچه خوشم نمیاد اما خیل یبصرفه تر و بهتر از ماشین و عروسکه.

از عیدی 300 هزارتومنی که پارسال جمع کردی واست دوتا النگو خریدم که برات کوچیک شدن و دادمش به زرگره و یه تومن از من خریدش. الان اگه 300ت رو داشتم هیچی نمیشد باهاش بخری.سه تا النگوت هم 1م و 500 شد که با جوایز نانو و یه مقدار هم خودم گذاشتمش و برات سه تاشو خریدم. مبارکت باشه گلم...

برای جشن تولدت هم هرسال بی رمق تر از پارسال میشم. محرم هم شده بهونه تنبلیهای من.. تنبلی نیست گلم. سرم شلوغه و وقت کم میارم. اما تصمیم گرفتم 5 شنبه خدا بخواد آنا و شهریار و .. بگم بیان خونمون تا هر چه دلتون خواست خوش بگذرونید. آخه با ماماناشون رودرباسی ندارم و میدونن شرایط کاریم چطوریه!!!

امیدوارم بهمون تولد ساده اما پر از شمع و. بادکنکت بتونم برسم. آخه چند ماه پیش گفتی مانی باباعلی خوب شد برام تولد میگیری؟ اتاقمو پر از بادکنک میکنی؟؟؟ قربون درکت بشم. آخه چرا اول حرفت اون جمله رو گفتی؟؟؟؟ من هم بهت قول دادم و حتما انجامش میدم...

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (8)

مامان همای مسیحا جونی
13 آذر 91 10:48
سلام مامان مهربون. ماشالا به عروسکت.
مسیحای من توی مسابقه نی نی فشن شرکت کرده.
اگه دوست داشتی یه سری بزن و بهش رای بده.
بوس واسه نی نی ماهت
http://ninimod.niniweblog.com/post20.php


چشم. مرسی
نرگسی
13 آذر 91 12:13
شیرین زبوووووووووووووووووووووووووووووون .. ای جونم که انقدر قشنگ حرف میزنی ..
مانی پرنیای ما هم تو مسابقه شرکت کرده ها


آره دیدم عزیزم خیلی خوشگل شده مخصوصا لباس سفیدش
خاله هدی یاسمین زهرا و محمد کوچول
13 آذر 91 13:07
یه تولد توپ با حضور عمو شهرام بگیر برای پرنسس خانم دیگه


آره تو مهد با عمو شهرام براشون میگیرن اما میفته بعد از صفر..خیلی دیر میشه.. یه ترتیبی میدم
مادر آیاتای
13 آذر 91 13:08
الهی من فدات بشم عروسکم. ٱخه شما چرا اینقدر با احساسات ما بازی میکنید؟ مانی لطفا براش 100 تا بادکنک بخر که نگران نباشه بترکن و تعدادشون کم بشه.


حتما اما نیرو میخوام بادشون کنه. فرزانه جون بیا تهران اینکارو برام بکن. دوبل شدن بلیط هواپیمات هم تو حلقم...
مادر آیاتای
13 آذر 91 13:25
عزیزم، کاش میشد، تصور اینکه تا عید قرار نیست جایی بریم افسردگی مزمن می گیرم. فکر کن چی میشد توی یه شهر بودیم، کلی خوش می‌گذشت.


واقعا
سارا مامان آرام
13 آذر 91 13:26
عزیزدلم پیشاپیش تولدت مبارک

دیگه حسابی خانووووووووم شدی


مرسی
مامان احسان
13 آذر 91 13:48
سلام نازگل خاله پیشاپیش تولدت مبارک عزیزم خانومی شدیا
مامان ملینا
15 آذر 91 11:00
الهی فدات بشم که به فکر بابایی هستی .خدا پدر و مادرت رو برات حفظ کنه عزیزم.پیشاپیش هم تولدت مبارک .

ممنونم عزیزم