24/ اردیبهشت/91
باز هم یه صبح دیگه و طرح زوج و فرد و ترافیک همت و گریه های بی کران شما موقع خداحافظی و غصه های مادر !!! به خدا میسپارمت!!! تا آغوشی دوباره!!! امروز نوبت مامان سپهر بود که براتون میوه بیاره. اما امروز مرخصی بود و خبر هم نداد که نمیان. از مهد هم به مامان پرنیا زنگ زدن و اونهم به من. منم که یه موز بیشتر نداشتم. براتون شوکو بیس جعبه ای و ساقه طلایی کارامل دار خریدم و آوردم مهد و تحویلت گرفتم تا لااقل موز رو بخوری. اما از سیاهی توش بدت میومد و به زور خوردی: اینجا هم بچه های کلاس بالایی مودب نشستن تا خاله الناز بهشون میوه بده: همشونو درست نمیشناسم.آبتین و هستی و محمدرضا و آرتین رو شناختم.....