محیا جانمحیا جان، تا این لحظه: 14 سال و 4 ماه و 22 روز سن داره
دوقلوهامهنیا ومهستا دوقلوهامهنیا ومهستا ، تا این لحظه: 9 سال و 3 ماه و 29 روز سن داره

برای نازنین دُخترانم

گریه های دیروز تو..گریه های امروز من

1391/10/6 13:15
نویسنده : مامان مریم
438 بازدید
اشتراک گذاری

دیروز تو مهد نخوابیدی و تو خونه تا ٧ شب که بابایی بیاد خواب بودی.بعد با گریه و بهونه بیدار شدی و جیغ و باز هم گریه.. شب هم مهمون داشتیم. هر چند قبل اومدنشون کمکم کردی (مثلا) و اینو به هرکی از شمال زنگ زد گفتی، اما نق نقات همچنان ادامه داشت..

اولش ترسیدم که نکنه داری مریض میشی (خدا نکنه) اما سرم گرم بود و شما هم دختر خوبی نبودی و زیاد با نی نی مهمون نساختی.بعدرفتنشون هم که شکستن عروسک رو بهونه کردی و کلی گریه و زاری که نی نی(عروسک) داره گریه میکنه.از صورتش خون میاد و من هم از کوره در رفتم و دعوات کردم..

الان که گذاشتمت مهد و اومدم سرکار، دارم از عذاب وجدان دیوانه میشم.گریهگریه عکس رو دسکتاب کامپیوترم اشکمو جاری کرد. خدایا خیلی پشیمونم. کوچولوی بی گناه من!!!! منو ببخش!!!! انگار چیزی لطیف تر از تو پیدا نکردم که آخر شبی، عقده ء بی مروتیها و ناراحتیهای روزمو روش خالی کنم.. من چقدر بدم!!! خیلی خیلی...

آخه خدا. این چه جور احساسیه که به ما مادرها داری. اگه دادی شکرت!!! لااقل صبر زیاد هم به ما بده تا اینجوری نشه..


پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

پیور گرل
6 دی 91 8:30
طراحی تقویم با عکس کودک دلبندتان اگر مایل هستید تقویمی خاص و زیبا داشته باشید به ما بگویید تا در اسرع وقت برایتان طراحی کنیم
مامان ملینا
6 دی 91 9:38
ای جونم ،مانی محیا خودت رو ناراحت نکن پیش می یاد دیگه برا منم پیش اومده .دیگه مادریم و باید صبر داشته باشیم .
مامان ریحان عسلی
6 دی 91 10:47
سلام
ای مامان بد بد بد



مامان کوروش
6 دی 91 11:37
منم وقتی کوروش رو دعوا می کنم وجدان درد می گیرم
مادر آیاتای
6 دی 91 12:54
وای مریم جون دقیقا درکت میکنم. عین همین حالت گریه های دیروز تو و گریه های امروز من برام پیش اومده. چه میشه کرد. اون لحظه باید آرامش خودمونو حفظ کنیم.
مامان یاسمین زهرا
10 دی 91 17:04
به قول شوهر من این همه اینا شمارو اذیت میکنن اشکال نداره یهذره هم شما اذیتشون کنید.ههههه