18/اردیبهشت /90
سلام دختر گلم. امروز یکشنبست و اولین روز کاری. آخه دیروز فاطمیه بود و تعطیل. ما هم از ٤شنبه شمال بودیم.خیلی خوش گذشت. اما شاید واسه شما خاطره خوبی نبود. چون علیرغم مخالفت همه شیر رو ازت گرفتم. آخرینباری که شیر دادمت ساعت ٩ و نیم چهارشنبه ١٤ اردیبهشت بود که دقیقا یکسال و چهارماه و بیست ودو روزت بود.نظر خودت چیه مامان؟ کم بود؟؟؟؟ اما عوضش حالا دیگه مستقل شدی خانم شدی و چقدر خوب با مانی همکاری کردی. هرچند نصفه شبا یک کم گریه می کنی اما خیلی خوب بودی اصلا باورم نمیشه که به این راحتی این طرح رو با کمک دختر نازم تموم کردم.الان فقط شیر خشک می خوری مانی فدات بشه که اینقدر صبور و فهمیده ای. راستش پدر جون و دایی ...