محیا جانمحیا جان، تا این لحظه: 14 سال و 5 ماه و 10 روز سن داره
دوقلوهامهنیا ومهستا دوقلوهامهنیا ومهستا ، تا این لحظه: 9 سال و 4 ماه و 17 روز سن داره

برای نازنین دُخترانم

20/ تیر/91

1391/4/25 8:26
نویسنده : مامان مریم
735 بازدید
اشتراک گذاری

خبرخبر خبر دار...

یه خبر خوب!!

ارزیابی و گزارش عملکرد ستاد فناوری نانو برای سال 90 اعلام شد و باز هم مثل پارسال، مانی منتخب شد!!!

http://irannano.org/nanolab/index.php?actn=nv&id=20824&lang=1

مانی دوست داریم. مانی دوست داریم...

این جمله آخری رو محیا و بابا علی دیشب خوندن!!! در حالیکه مانی رو پرت میکردن بالا !!!قهقهه

خوب از امروز بگم. صبح زود مهد و زیارت عاشورا و سرکار. قرار بود امروز ببرنتون تو حیاط تا آب باز یکنین. اما وقتی ساعت ده با هزار داستان یه ربعی اجازه گرفتم و اومدم پیشتون دیدم قضیه کنسله. مثل قضیه عکاس و ازین حرفها. این روزها خیلی برنامه مهد هردم بیل شده..

بگذریم. صدات کردن و با هم رفتیم دم استخر آب و کمی آب بازی و عکس گرفتیم. چون میدونم سری بعد نمیتونم بیام..

بوست کردم و رفتی تو کلاست. چه حس خوبیه آدم وسط روز بره یه انرژی اینطوری بگیره و برگرده. خودت که اصرار داشتی بری تو کلاست.. قربونت برم.

خلاصه...

یهو بابایی با رفتن شمالمون موافقت کرد و زنگ زد که امروز بریم.. من هم رئیسم ایران نبود اما هی پیغام میداد که تفسیرها رو انجام بدم و براش ایمیل کنم. واسه همین مجبور شدم بیارمت سرکارم و تا 7 شب اونجا کار کنم. نمیشد ببری خونه آخه باید با دستگاه کار میکردم..

تو پژوهشکده پیش خاله نرگس موندی و هر چی داشت خوردی و من هم رفتم پمپ بنزین و برگشتم. چه گرمایی..

تو اتاقم دوبار ج ی ش کردی و کارهای دیگه.. دیگه ذله شده بودم.کارم هم جواب نمیداد. خلاصه هشت رسیدیم خونه و به بابایی گفتم از جاجرود منتظرم نباشه و بیاد خونه. چون نای رفتن تو جاده رو نداشتم.. بعد شام کمی استراحت کردیم و وسایلو برداشتم و راه افتادیم..

با اینکه از فیروزکوه رفتیم خیلی جاده خلوت بود و سه ساعتو نیمه رسیدیم. دیگه حسابی بد خواب شدی و اونقدر جیغ میزدی که صدات گرفت. و حتی کادوی مادرجون و خاله جون ناستو تحویل نمیگرفتی.

بابایی هم همونجا خوابید و تا صبح که ببینیم برنامه چیه..

از رو عجله عکسی ننداختم..

این هم عکس رایا گلی و آویسا:

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (20)

مامان دانیال
20 تیر 91 9:27
خیلی خیلی مبارکه خانم. هرچند که اصلا نمی دونم چی هست !!!!!!!!!


مهم نیست خواهر..
مائده
20 تیر 91 9:32
مانی الان سالمی ؟
حالت خوبه ؟


آره عزیزم. از رو هوا روی سرامیک بدون فرش که نیفتادم...
مائده
20 تیر 91 9:32
راستی تبریک میگم


میسی. میگم ها من هر سال کارشناس برتر آزمایشگاه میشم. اما کارگزینی خودمون هنوز باورش نشده که من تو آزمایشگاه کار میکنم دلم خنک میشه شما به من سختی کار ندین. خودم جایزه وگیرم حالشو میبرم...
مامان صدف
20 تیر 91 9:38
ای منتخب. ای کار درست. ای همه چی تموم. ای از نانو جایزه وگیر.
بگو بازم کارت هدیه بدن.
مبارکت باشه ایشالله هر روز دو سه تا خبر خوش بهمون بدی.


ممنون خواهر. اینبار مکان جایزه گیریش تو تبریزه اونم تو تعطیلات تابستون. وریم خوش وگذرونیم..
مامان هستی
20 تیر 91 9:39
مبارکت باشه رابط نمونه


میسی خاله
fahime
20 تیر 91 10:07
خیلی خیلی مبارکه خانم.


ممنونم گلم
پريا
20 تیر 91 10:40
سلام خانم نمونه. بهتون تبریک میگم. انشاء الله که همیشه و در تموم کارهاتون نمونه و در صدر باشی گلم. خیلی خوشحال کننده است. انشاء الله تبریز هم بهتون خیلی خوش بگذره. مسجد کبود، مقبره الشغرا، ارگ علیشاه، ائل گلی، موزه تبریز مخصوصاٌ زیرزمین موزه، برای من که خیلی جالب بود.


ممنونم خانمی مرسی که گفتی
مامان دانیال
20 تیر 91 11:52
باز هم تبریک می گم. از نظرات بچه ها یه چیزهایی فهمیدم. از کار تو آزمایشگاه خسته نباشی عزیزم . کارگزینی رو بی خیال جایزه رو بچسبو تبریز خوش بگذره.


ممنون گلم
نرگسی
20 تیر 91 12:18
هورااااااااااااااااااا مانی..
مادر آیاتای
20 تیر 91 12:26
سلام و با عرض تبریک و افتخار آفرینی که کردید. از شما دوست خوبم خواهش میکنم به کلبه مجازی آیاتای سربزنید که با خاطرات و عکسهاش به روز شد
میدونی که منظورم چیه؟
عزیزدلم. توبهترینی. برات صدقه گذاشتم کنار که چشمت نزنن.دیروزم 36982546333152 بار زنگ زدم تلفن اداره ت ......
!!!!!

طالبی جون بقیه اش رو پاک کردم خطرناک بود

مامان صدف
20 تیر 91 12:37
مائده جان، اگه فکر میکنی علی آقا میزاشت بیفته زمین سخت در اشتباهی عزیزم.
نرگسی
20 تیر 91 13:03
میتونی بیای عزیزم .. راستش چون دیگه نمیخوام بنویسم رمزو عوض کردم ..
نایسل
20 تیر 91 14:30
مبارکه عسیسسسسسسممممممم
راستی تو کودوم یکی بودی؟


آخرین نفر
مامان احسان
20 تیر 91 15:18
سلام خانم نانو مبارکه امیدوارم همیشه خبر موفقیت ها تونو برامون بگذاری
matin
20 تیر 91 16:33
مریم عزیز خیلی خوشحال شدم امیدوارم همیشه همیشه تو زندگی موفق باشی


ممنونم
خاله هدي ياسمين زهرا و محمد كوچول
21 تیر 91 1:38
مباركه كل گنده، استاد مسلم نانو راستي ميدوني كاربرد اصلي نانو در چيه؟؟ براي نانو ماست،‌ نانو پنير، نانو خامه، نانو تربيزه (تربچه شيرازي)، نانو حلوا...
دخترم عشق من
21 تیر 91 10:09
مبارکه مبارک
مامان ملینا
21 تیر 91 10:26
سلام عزیزم ,مبارک باشه موفق و موید باشی.باعث افتخار ما مامانها هستی عزیززززززم


ممنونم
مامان ریحانه
21 تیر 91 11:34
باز هم سلام بر بانوی نمونه ایرانی و هزاران تبریک
فریماه
21 تیر 91 14:48
سلام. تبریک میگم. خوشحال شدیم. تبریز هم خوش بگذره.


میسی