محیا جانمحیا جان، تا این لحظه: 14 سال و 5 ماه و 1 روز سن داره
دوقلوهامهنیا ومهستا دوقلوهامهنیا ومهستا ، تا این لحظه: 9 سال و 4 ماه و 8 روز سن داره

برای نازنین دُخترانم

14/ فروردین/91

1391/1/15 14:17
نویسنده : مامان مریم
349 بازدید
اشتراک گذاری

صبح زود بیدار شدم و وسایل رو جمع کردم و گوشت و سبزیهای خرد شده رو از فریزر خاله جون برداشتم و دیگه 9 صبح راه افتادیم بسمت تهران..

دیگه همه جا خلوت شده بود و می بایست ترافیکی نباشه. شما که خواب بودی اما برای اونا خداحافظی سخت بود..

دیگه 13 رسیدیم تهران. تو راه چندبار سرپات کردم و خدا روشکر بدون دردسر اومدیم..از دیدن ماهی ها چه ذوقی میکردی..

استراحت و جابجا کردن وسایل و آماده شدن برای سرکار فردا، تا شب طول کشید..اگه دایی جون عباس برای درد و دلش زنگ نمیزد و حالمو نمیگرفت همه چی خوب بود.خدا رو باز هم شکر.بسلامت رفتیم و برگشتیم.

 شما هم تا نی نی  داداشی و دوچرختو دیدی خیلی ذوق کردی..با اینکه عصری 3 ساعت خوابیدی و تو را هم خواب بودی شب زود خوابیدی..میگفتی فردا برای خاله مهدیه مای بی بی ببریم. بگمونم میترسیدی بدون پوشک به مهد بری..

شام هم بعد مدتها مفت خوری، براتون سبزی پلو با ماهیچه گذاشتم و شما هم خوب نوش جان کردی..

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (6)

مامان نادیا و نلیا
15 فروردین 91 14:38
خدا حفظش کنه محیا جون رو براتون...جه طبیعت قشنگی رفتین واسه 13 بدر...خودتم خیلی نازی...به ما سر بزن خوشحال میشیم


ممنون عزیزم.. حتما گلم
مامان آرینا موفرفری
16 فروردین 91 1:13
مامان هستی
16 فروردین 91 9:27
خدا حفظش کنه عکساش خیلی قشنگ شده


ممنونم
خاله هدي ياسمين زهرا و محمد كوچول
16 فروردین 91 10:22
ماشااله چقدر ماه شدي محيا جون


مرسی خاله جون
free
16 فروردین 91 10:22
سلام خوبین دختر خوشکلی دارین مو فر بهش میاد
مامان ریحانه
16 فروردین 91 11:04
ان شااله سال خوبی رو شروع کرده باشید در ضمن تبریک به خاطر بزرگ شدن و خانم شدن دختر خیلی نازنت حالا خودمونیم دخترت به کی می ره که هر روز قیمتی تر می شه براش اسفند دود کن ضمنا قدر مادر مهربونت رو هم بدون تو این دورو زمونه گوهرن به خدا


ممنون عزیزم. دختر خودت که نازتره..