5/ اسفند/90
صبح که بیدار شدم گفتم این مطالبو کامل کنم. وسطاش بیدار شدی و من هم رفتم سراغ آشپزخونه.. شیرتو درست کردم و برای صبحونه هم فرنی با شیره خرما و روغن کنجد.. خیلی خوشمزه شد.
شما هم تو جمع کردن جامون کمکم کردی:
امروز تو خون کار کمتری داشتم . نهار عدس پلویی که خودم دوست دارمو گذاشتم و بابایی هم رفت کمی برای خونه خرید کرد..
شما هم این روزها شدیدا محبتت نسبت بمن اوج گرفتو علیرغم اینکه ازین قضیه خیلی خوشحالم اما خسته میشم..اونقدر موهامو شونه کردی که سر درد گرفتم آخرش هم گیر دادی به این آقا گاوه بدبخت و به موهاش کلیس زدی.. تازه میگفتی مانی چرا آقا گاوه مو نداره؟؟؟
بعدش هم خوابیدیم و بیدار که شدیم گفتم بریم بیرون روحیت عوض بشه اما هر کاری کردم بابایی حاضر نشد با ما بیاد 7 حوض گردی..
من هم دلم نیومد شما رو خدا بذارم و با هم رفتیم یه دور جانانه زدیم و چون دخمل خوبی بودی کلی خرید ریز کردم. من جمله کلاه ناز و دمپایی روفرشی برای عید شما که تابستون هم میتونی بپوشی..برای خودم هم یکی دودست لباس و برای بابایی هم یه بلوز از هالیدی خریدم..آخه با تخفیفی که گذاشت قیمتاش خوب بود...پ
خیلی نازن..حس میکنم تو عکس خوب نیفتادن..مبارکت باشه گلی خانم..
تو فروشگاهی ( ناب) که هفته پیش خرید کردم فروشنده بشما یه بیسکویت داده بود.. امروز هم تو مغازش لج کردی که بیسکویت میخوام..گفتم برات میخرم گفتی نخر آقاهه بده..تازه یادم اومد که طفلک بچه ام نسبت به این مغازه شرطی شده..موضوع رو به فروشنده گفتم و اون هم خیلی از هوشت خوشش اومد که چطور از بین صدها فروشگاهی که تو 7 حوض و جای دیگه بردمت تشخیص دادی که کجا بیسکویت خوردی..
تو راه واسه خودت داد میزدی سنا، مهرناس، پدر جون ببین دمپایی خریدم و تلفنی گزارش دادی..تو پارکینگ هم لج کردی که خونه نریم و بریم خونه پدرجون..گفتم باید با ماشین باباعلی بریم گفتی نه مانی با کالسَک بریم
با کلی ترفند که اونا میخوان بیان خونمون و بریم اونجا سنا دمپاییتو میپوشه اومدیم خونه..به بابایی گفتیببین برات لباس خوشگل خییدم.. اونم ازت تشکر کرد اما ته دل ازین چیزها ذوق نمیکنه...
قرار بود امسال هیچی نخرم. چون نیاز نداشتم اما یه چمدون پر فقط چیزهایی که برای خودم و شما خریدم شد !!! عیبی نداره تا باشه ازین چیزها..
شاممونو خوردیم و لالا تا صبح فردا که بریم سرکار.. اما سر شب گلوت خشک شد و نشد که بخوابی.. حساسیتت این روزها خیلی شدید شده..هر چند سرمات هفته پیش کاملا برطرف شد.. اما با اسپری تونستم بخوابونمت..خیلی از بابت این قضیه ناراحت بودم گلم..تا صبح بد خوابیدم...