محیا جانمحیا جان، تا این لحظه: 14 سال و 5 ماه و 4 روز سن داره
دوقلوهامهنیا ومهستا دوقلوهامهنیا ومهستا ، تا این لحظه: 9 سال و 4 ماه و 11 روز سن داره

برای نازنین دُخترانم

21/تیر/90

1390/4/22 10:53
نویسنده : مامان مریم
354 بازدید
اشتراک گذاری

 

صبح با خبر موفقیت من، تلفنهای زیادی از خونه خودم و خونه بابا علی اینا برای تبریک داشتم. حتی اساتید محترم هم خیلی تبریک گفتن و قرار شد واسم کادو بخرن. وای چقدر اینکارو دوست دارم. تو تموم پژوهشکده هم پلاکارت (درست نوشتم؟؟؟) زدن. یکیش اینه....

پیام تبریک

حتی بابایی هم سایتش رو به همکاراش نشون داد و کلی پز از خودش در کرد

البته صبح قبل از اومدن به دانشگاه، رفته بودیم مرکز بهداشت دم خونه تا سونوام رو به دکتر نشون بدم. زود رفتیم و برای سرگرم کردنت، به مهدکودکی که همون نزدیکیها بود سر زدیم و شما با وسایل بازیش بازی کردی و کلی شاد شدی. نتونستم عکس بگیرم...

عصری هم که قرار بود با هم بریم استخر دانشگاه. اما دکتر تا 17:30 منو تو پژوهشکده نگه داشت و دیر شده بود. شما هم که تو این فاصله کلی با بچه ها بازی و خرابکاری کردی و خاله لیلا هم که کلی ازت پذیرایی کرد.

 محیای دکتر هم اینجا بود. با هم دعواتون شد و اون طفلک مودبانه قهر کرد اما شما همه چی رو ریختی بهم و حتی دکتر ق رو هم زدی. طوری که گفت چقدر دستت قدرت داره...راست میگه...اما شما مگه نمیدونی ایشون کیه؟ ایشون استاد تمامه و جزء چند استاد برتر کشوره. واقعا آبروریزی کردی و ایشون اونقدر بزرگوار و خاضع اند که با مهربونی آرومت کرد. ببین یک آزمایشگاه دارای استاندارد بین المللی که ذره ای در اون نمیشه بی قانونی کرد رو به چه روزی درآوردی.

متاسفانه موبایلم شارژ نداشت و نتونستم از امروزت عکسی بگیرم.

تا رسیدیم خونه بابایی هم اومد. با کمک هم وسایل مسافرت رو جمع کردم اما معلوم نیست که بریم. آخه هنوز چیزی از تعطیلات تابستونه اعلام نکردن

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

مائده
22 تیر 90 12:08
یعنی دیروز چشمم به در مونده بود
از صبح کلی ذوق کرده بودم که می بینمش ولی نشد دیگه
بازم بهت تبریک میگم .


مرسی عزیز که فقط بخاطر ما به اینجا سر میزنی. کی رفتی آخه؟
کاکل زری یا ناز پری
22 تیر 90 12:12
صمیمانه تبریک می گم به امید موفقیت بیشتر خانمی


ممنون عزیزم
مامان پریا
23 تیر 90 21:27
تولدت مبارک خوشکل خانوم انشاءالله 120سالگیت با آرزوی سلامتی و سعادت برای شما گل دختر و پدر و مادر عزیزت
مامان پریا
24 تیر 90 11:30
انشاءالله که خوش میگذره تعطیلات شرمنده می خواستیم تمام وبلاگ رو آذین ببندیم چراغ رنگی کم آوردیم اینم در حد بضاعتمون بود به بزرگی خودتون ببخشین