عیدقربان
عيد قربان ، پر شکوهترين ايثار و زيباترين جلوه ي تعبد در برابر خالق يکتا بر شما مبارک
عید قربان همیشه برام خیلی مهم بود مهمتر از همه عیدها و از وقتیکه لیاقت زیارت خونه خدا رو پیدا کردم بیشتر...بچه که بودم همیشه با پدر جون میرفتم خونه بابابزرگم و عموها تا قربونی کنیم. پدر جون میکشت و من دعاشو میخوندم و کلی عیدی میگرفتم..بابابزرگ که فوت کرد و عموم هم همینطور...خدا رحمتشون کنه..
دیگه عید قربون برای بچه های الان صفای اونموقع رو نداره...اما پدرجون بقول خودش از وقتی که اولین بچه شون بدنیا اومد تا حالا سالی نبود که قربونی نکنن.. از وقتی که من تو عید قربون ٨٣ بعد از کلی خوشی به سمت تهران اومدم و تو راه اون تصادف وحشتناکو کردم و خیلیها جز من و یه بچه دوساله فوت کردند، هر ساله با تلخی این عید رو برگزار میکنیم..
بدتر از همه امساله که ما نمیتونیم بریم شمال...اگه بودی کلی کیف میکردی..ببعی که پدرجون خریده الان تو حیاطشون بستست و لابد بچه ها دارن باهاش بازی میکنن...جات خالی دخترم...
یادم میاد با پسرهای همسایمون یکی دو روز مونده به قربون ببعی رو میبردم چرا..تو کوچه های پشتی و چون جمعیت ما زیادتر بود و گوسفندمون بزرگتر کلی بهشون پز میدادم...آخه ما رسممونه هم خودمون میخوریم و هم میدیم خیرات...خلاصه صفایی داشت...
مطمئنم امشب بعد اینکه خوابیدی میشینم کلی گریه میکنم...بخصوص که من هنوز نی نی ناز دایی جون سنا رو ندیدم و هر شب خوابشو میبینم...دوستان واسم دعا کنین...تو مشکل بزرگی گیر کردم....