محیا جانمحیا جان، تا این لحظه: 14 سال و 4 ماه و 22 روز سن داره
دوقلوهامهنیا ومهستا دوقلوهامهنیا ومهستا ، تا این لحظه: 9 سال و 3 ماه و 29 روز سن داره

برای نازنین دُخترانم

17/ مرداد/90

1390/5/18 11:04
نویسنده : مامان مریم
373 بازدید
اشتراک گذاری

صبح کاملا خواب بودی که آوردمت مهد. شیر و شربتتو همونجا بهت دادم. دیشب هم که همش تو خواب حرف میزدی و گریه میکردی. در کل خواب راحتی نداشتی. بمیرم برات. شاید از اتفاق دیشب ترسیدی..

 

الان حس خوبی ندارم و نمیتونم بنویسم گلم....

چند ساعت بعد..

اومدم دنبالت  و از اینکه گوشیم خراب بود و نتونستم ازت عکس بگیرم خیلی ناراحت شدم. امروز دیگه نشد روزه بگیرم. آخه نیاز به تجدید قوا داشتم. با هم ناهارمونو خوردیمو خوابیدیم. یک کار خوب که برای اولین بار کردی این بود که من رفتم حموم و شما صندلی گذاشتی کنار درش و نشستی...البته آخرش هم نق میزدی و من سریع پریدم بیرون...بعدش با هم رفتیم خرید کفش و لباس واسه شما و تعمیر موبایلم که آقاهه گفت بیخیالش دیگه درست شدنی نیست و بعدش خونه رامین و ایمان تا مامانش مانتومو بدوزه...تا برگردیم خونه افطار شده بود. تو راه هم دوستت آنا رو دیدیم و کفشهای نوعت رو بهش نشون دادی...شب هم با بابایی دوش گرفتین و خوابیدی...

ساعت ده شب هم که فوتبال داشت و بابایی نذاشت ماریچی ببینم. فردا تکرارشو میشه دید...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان پریا
17 مرداد 90 19:09
سلام عزیزم
بمیرم برات کی سرما خوردی خوشکل خاله
عزیزم داروهات و زود بخور تا زود زود خوب بشی
از دور خیلی تا
بای


مرسی خاله. از دست کولر دیگه.الان خیلی بهتره. مرسی از احوالپرسیتون. پریا جونو ببوسین