22/ خرداد/90
امروز هم دخمل گلم خونه پیش خاله جونه. خاله جون خریداش رو کرد و شما هم که خوب شدی، دیگه تصمیم گرفت بره اما ما به هزار کلک نذاشتیم. بنده خدا کلی درس هم داره. فعلا تا فردا میمونه. این چند روز کلمات زیادی رو یاد گرفتی و تقریبا همه چی رو با ریتمش بما میفهمونی. مثل ممی یعنی پستونک ، خاله، عینک و ... الان خونه هستی و خوشحالم که تو این گرما نمیای بیرون اما میترسم از آموزشهای رویا جون عقب بمونی...
من با سرویس دانشگاه اومدم و بابایی بعد مدتها دستش به فرمون ماشین خورد و امروز راحت سرکار رفت. از قدیم گفتن lady is first. بیچاره بابایی!!
عصری کلی خاله جون واست تیپ زد و یه دوری تو ٧ حوض زدیم و واست یک کلاه خوشکل خریدم و بعد خوردن یه بستنی خوشمزه برگشتیم خونه.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی