بوی ماه مهر 95
سلام دوستان
این خانم رو میشناسید. ایشون همون محیا کوچولوی ما هستن که امروز رفتن مدرسه. مدرسه عدالت نزدیک دانشگاه بهشتی
من و محیا خانومی چون همیشه کله صبح بیداریم و این مسیرو میایم برامون زیاد سخت نبود. اما خوب از شب قبل دلهره های مادر و دختر وجود داشت. جای جدید و دوستای جدی. محیا صبح میگفت یادش بخیر چه روزگاری داشتم با درسا و هستی..
خانم خیراندیش مدیر مدرسه یه ساعت زنگدار به دخترا کادو داد تا هر کی قبل از مامانش با صدای زنگ ساعت خودش بیدار بشه.
صدف همکلاسی محیا و محیا عظیمی کلاس دومی:
خدا پشت و پناهت عشقم..
قابل توجه دوستان عزیز که دوقلوها رو بیست روزی میشه آوردیم تهران و مهد کودک. قبلا پیش مادرجون و پدرجون تو شمال زندگی میکردند. کمی برای محیا سخت شده اما خیلی خوشحالیم که اونا کنارمون هستن.. بامید روزهای خوب کنار هم بودن
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی