محیا جانمحیا جان، تا این لحظه: 14 سال و 5 ماه و 11 روز سن داره
دوقلوهامهنیا ومهستا دوقلوهامهنیا ومهستا ، تا این لحظه: 9 سال و 4 ماه و 18 روز سن داره

برای نازنین دُخترانم

20/ شهریور/ 90

1390/6/21 11:04
نویسنده : مامان مریم
389 بازدید
اشتراک گذاری

صبح خیلی خیلی زود بیدار بشی....شیر خوردی و با بابایی تا ماشین عشقولانه کردین.ای هم یک عکس از محیا و بابا جونش، برخلاف بعضی از مامانها (خودش میدونه کی رو میگم) که عکس جوجو هاشونو با نیمرخ بابایی میزارن تا خدای نکرده جای برادری چشم نخورن، من عکس کامل و واضح و از نزدیک میزارم تا همه ببینن این دخمل چقدر شکل باباییشه و من بیچاره....

محیا و بابایی

موقع پوشیدن کفشت یه پشه از بالا سرت رد شد. دوتا دستتو تو هوا زدی بهم تا بکشیش!!! من تعجب کردم و گویا بابایی اینکارو دیشب کرد و شما دیدی و یاد گرفتی...ای ناقلا فیلم ضبط میکنی!!

 تو ماشین خوابیدی تا کلاست هم بیدار نشدی.

محیا خوابش میاد

حتی یکی از بچه های جدیدالورود جیغ میکشید اما همچنان خواب بودی. راستش کمی ترسیدم... امروز رویا جون تنها بود و سهیلا جون و مربیهای نوزادها هم نبودن. کلاستون حسابی شلوغ بود...خدا به رویا جون صبر بده..

این هم عکس پشت در اتاقت:

مامانی و نی نی

الان هم سر کارم و خیلی سرم شلوغه ... دوستت دارم هزارتاز

سرم شلوغه و دیر اومدم دنبالت گلم....چندتا عکس با دوستان:

 

محیا با دوستان

محیا و پرنیا:

محیا و پرنیا

از راست: رژین، محیا بزرگه، پرنیا و محیای خودم:

کمی آب ریختم رو لباس پرنیا و گریه اش رو درآوردم. وای که چقدر حال داد:

 بعد بالا اومدن از پارکینگ خسته شدی و رو زمین نشستی:

تو خونه دختر خوبی بودی و به فیلمت نگاه کردی و من هم رفتم حموم دوش گرفتم...تصمیم گرفتم خونه شمال رو بدیم اجاره تا بجای اینکه خاک بخوره از پولش استفاده کنیم و کلی بریم مسافرت...هر چند کلی خرجش کردم اما دیدم بهتره...کلی با تلفن حرف زدم و شما عصبانی شدی..حق داشتی گلم از صبح ندیده بودی منو...منم واست شام درست کردم و خوردی و پیش بابایی خوابیدی...خواب خوب ببینی نازکم

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

خاله ياسمين زهرا و ني ني نخودچي
21 شهریور 90 7:57
آخي دخمل كوچولوي مموش! طفلي چقدر گناه داره خوابش مياد. همه قانونها كه به ضرر زنهاست كاش كار كردن رو هم حروم مي كردن تا مامانا نرن سركار و پيش ني ني ها مي موندن.البته پولشو از دولت مي گرفتن


آره حتما عزیزم این کار و میکردن((o
مامان صدف
21 شهریور 90 12:02
شوشو زیاد اهل عکس انداختن نیست. همونم یواشکی انداختم ولی لازم شد برم یه عکس کلوز آپ ازش بندازم بزارم تو سایت.



تو خواب ازش عکس بنداز
مامان صدف
22 شهریور 90 13:00
بابا حرفه ای