جدی بگیرید
کوچولو که بودی همش من و خاله جون وحیده کنارت بودیم...کلمات و چیزهای مختلفی رو از خودمون در میاوردیم و به هوای تو میگفتیم و کلی میخندیدیم...طوریکه ممکن بود بقیه چیزی ازین چیزها نفهمند و اصلا خنده شون نگیره...باصطلاح مخصوص خودمون بود..مثلا با لهجه خاصی باهات حرف میزدیم... الان هم اینجا بگم شاید خیلیها بخندن و بگن چه بی مزه...البته همه این چیزها رو ممکنه خودشون هم داشته باشن...خلاصه اشاره کنم کلماتی مثل پپون ، دروون ، و ....که زیاد بکار میبردم.. و همچنین اینکه به هر جمله پرسشی یا غیر پرسشی آخرش یک آیا اضافه میکردم... الان که بزرگتر شدی و داری حرف زدن یاد میگیری منم این دیوونه بازیها رو خیلی وقته کنار گذاشتم تا شما اشتباه یاد نگیری... ...